و اينچنين مردم را از حال آنها آگاه كرديم، تا بدانند كه وعده خداوند در مورد
رستاخيز حق است؛ و در قيام قيامت شكى نيست؛ و به ياد آور هنگامى را كه مردم ميان
خود درباره كار آنها نزاع داشتند، گروهى مىگفتند: «بنايى بر آنان بسازيد تا از
نظرها پنهان شوند كه پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است.» ولى كسانى كه از راز
آنها آگاهى يافتند و آن را دليلى بر رستاخيز ديدند گفتند: «ما عبادتگاهى در كنار
مدفن آنها مىسازيم تا خاطره آنان فراموش نشود).» (21)
به زودى گروهى خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، كه چهارمين آنها سگشان بود.» و
گروهى مىگويند: «پنج نفر بودند، كه ششمين آنها سگشان بود.»- در حالى كه اينها
سخنانى بىدليل است- و گروهى مىگويند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمين آنها سگشان
بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است.» جز گروه كمى، تعداد آنها را
نمىدانند. پس درباره آنان جز با دليل سخن مگو؛ و از هيچ كس درباره آنها سؤال مكن.
(22)
و هرگز در مورد كارى نگو: «من فردا آن را انجام مىدهم»، (23)
مگر اينكه خدا بخواهد. و هرگاه فراموش كردى، پروردگارت را به خاطر بياور؛ و
بگو: «اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهىروشنتر از اين هدايت كند.» (24)
آنها در غارشان سيصد سال درنگ كردند، و نُه سال نيز بر آن افزودند. (25)
بگو: «خداوند از مدّت درنگ آنها آگاهتر است؛ غيب آسمانها و زمين تنها از آن
اوست. خداوند چه بينا و شنواست! آنها هيچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هيچ
كس را در حكومت خود شركت نمىدهد.» (26)
آنچه را از كتاب پروردگارت به تو وحى شده تلاوت كن؛ هيچ چيز سخنان او را
دگرگون نمىسازد؛ و هرگز پناهگاهى جز او نمىيابى. (27)