نه آنها هرگز به اين سخن يقين دارند، و نه پدرانشان. سخن بزرگى از دهانشان
خارج مىشود! آنها فقط دروغ مىگويند! (5)
گويى مىخواهى، خود را به خاطر اعمال آنها از غم و اندوه هلاك كنى اگر به اين
گفتار ايمان نياورند! (6)
ما آنچه را روى زمين است زينت آن قرارداديم، تا آنها را بيازماييم كه كدام يك
داراى بهترين عمل هستند. (7)
ولى اين زيورها پايدار نيست، وما سرانجام آنچه را بر روى زمين است خاك بى
حاصلى قرار مىدهيم. (8)
آيا گمان كردى اصحاب كهف و رقيم از آيات شگفتانگيز ما بودند؟! (9)
زمانى را به خاطر بياور كه آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا!
از سوى خودت رحمتى به ما عطا كن، و از كار فرو بسته ما راه نجاتى برايمان فراهم
ساز.» (10)
ما پرده خواب را ساليانى دراز در آن غار بر گوششان زديم، و سالها در خواب فرو
رفتند. (11)
سپس آنان را برانگيختيم تا آشكار گردد كه كدام يك از آن دو گروه، مدّت خواب
خود را بهتر احصا كردهاند. (12)
ما داستان آنان را به درستى براى تو بازگو مىكنيم؛ آنها جوانانى بودند كه به
پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم. (13)
و به دلهايشان نيرو بخشيديم در آن هنگام كه قيام كردند و گفتند: «پروردگار ما،
پروردگار آسمانها و زمين است؛ هرگز غير او معبودى را نمىخوانيم؛ كه اگر چنين
كنيم، سخنى بگزاف گفتهايم. (14)
اين قوم ما هستند كه معبودهايى جز او انتخاب كردهاند؛ چرادليل آشكارى بر اين
كار نمىآورند؟! پس چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ ببندد؟!» (15)