ما آنها را به دوازده گروه- كه هر يك طايفهاى از دودمان اسرائيل بودند- تقسيم
كرديم. و هنگامى كه قوم موسى در بيابان از او تقاضاى آب كردند، به او وحى فرستاديم
كه: «عصاى خود را بر سنگ مخصوص بزن.» ناگهان دوازده چشمه از آن بيرون جست؛ آنچنان
كه هر طايفه، چشمه و آبشخور خود را مىشناخت. و ابر را بر سر آنها سايبان ساختيم؛
و بر آنها «منّ» [نوعى صمغ شيرين گياهان] و «سلوى» [پرندهاى مانند بلدرچين]
فرستاديم؛ و به آنان گفتيم: از روزيهاى پاكيزهاى كه به شما دادهايم، بخوريد؛ و
آنها كفران كردند؛ ولى با اين كار به ما ستم نكردند، بلكه به خودشان ستم
مىنمودند. (160)
و ياد آوريد هنگامى را كه به آنها گفته شد: «در اين شهر [بيت المقدس] ساكن
شويد، و از هر جا و به هر كيفيّت بخواهيد، از آن تغذيه كنيد؛ و بگوييد: خداوندا!
گناهان ما را بريز.» و از در بيت المقدس با خضوع وارد شويد. كه اگر چنين كنيد،
گناهان شما را مىبخشيم؛ و پاداش نيكوكاران را افزون خواهيم ساخت. (161)
امّا ستمكاران آنها، اين سخن را، به غير آنچه به آنها گفته شده بود، به صورتى
استهزاآميز تغيير دادند؛ از اين رو بخاطر ستمى كه روا مىداشتند، عذابى از آسمان
بر آنها فرستاديم و مجازاتشان كرديم). (162)
و از آنها درباره سرگذشت شهرى كه در ساحل دريا بود بپرس. زمانى كه آنها در
روزهاى شنبه، تجاوز و نافرمانى خدا مىكردند؛ همان هنگام كه ماهيانشان، روزشنبه كه
روز تعطيل و عبادت بود، بر سطح آب، آشكار مىشد؛ امّا در غير روز شنبه، به سراغ
آنها نمىآمد؛ اينگونه آنها را به چيزى آزمايش كرديم كه نافرمانى مىكردند. (163)