responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 231

آنگاه مباهله (نفرين) كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم‌ ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَىَ الكاذِبينَ‌.

بدون ترديد از نظر تاريخى اين مسئله واقع شد. يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله گروهى را انتخاب كردو همراه خود براى مباهله آورد.

در ورايات اسلامى كه مفسران و محدثان نقل كرده‌اند آمده است «هنگامى كه آيه فوق نازل شد پيامبر صلى الله عليه و آله به مسيحيان نجران پيشنهاد مباهله داد، بزرگان مسيحى از پيامبر صلى الله عليه و آله يك روز مهلت خواستند، تا در اين باره به شور بنشينند.

اسقف (اعظم) به آنها گفت: نگاه كنيد اگر فردا محمد صلى الله عليه و آله با فرزند و خانواده‌اش براى مباهله آمد از مباهله با او بپرهيزيد، و اگر اصحاب و يارانش را همراه آورد با او مباهله كنيد كه او پايه و اساسى ندارد.

فردا كه شد كه پيامبر صلى الله عليه و آله آمد در حالى كه دست على عليه السلام را گرفته بود و حسن و حسين عليهما السلام پيش روى او حركت مى‌كردند، و فاطمه پشت سر او. مسيحيان و در پيشاپيش آنان، اسقف اعظم آنان بيرون آمدند هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را با همراهان مشاهده كرد پرسيد: اينها چه كسانى هستند؟ گفتند: اين يكى، پسر عمو و داماد او است، و اين دختر زاده‌هاى او هستند، و اين بانو، دختر او است كه از همه نزد او گرامى‌تر است. اسقف نگاهى كرد و گفت: من مردى را مى‌بينم كه مصمم و با جرأت در مباهله آمده، و مى‌ترسم او راستگو باشد، و اگر راستگو باشد بلاى عظيمى بر ما وارد خواهد شد. سپس گفت: اى ابولقاسم (محمد صلى الله عليه و آله) ما با تو مباهله نخواهيم كرد؛ بيا با هم صلح كنيم»!

و در بعضى از روايات آمده كه اسقف اعظم گفت: من صورت‌هايى را مى‌نگرم كه اگر از خدا بخواهند كوه را از جا بركند چنين خواهد شد! پس مباهله نكنيد كه هلاك‌

نام کتاب : پيام قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 231
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست