إِذَا
زُلْزِلَتْ الْأَرْضُ را تا آخر به او تعليم داد، آن مرد
از جا برخاست و گفت:
«همين مرا كافى است»!
و در روايت
ديگرى آمده است كه گفت: «تَكْفينى هذه الآيَةُ»:
«يعنى همين آيه آخر سوره فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ
ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه ... مرا كفايت مىكند» (مرد عرب خداحافظى
كرد و رفت).
پيامبر اكرم
صلى الله عليه و آله فرمود: «او را به حال خود واگذاريد كه مرد فقيهى شد» و روايت
ديگرى آمده است كه فرمود: «انْصَرَفَ الرَّجُلُ و هُوَ
فقيهٌ»: «او فقيه شد و بازگشت»! [1]
8- داستان
جالب سيّد قطب
در تفسير فى
ضلال، در ذيل آيه 38 سوره يونس: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ
فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ ... ماجراى عجيبى از زندگى خود نقل
مىكند، او مىگويد:
«من از حوادثى كه براى ديگران واقع شده سخنى
نمىگويم، تنها حادثهاى را بيان مىكنم كه براى خود من اتفاق افتاد، و شش نفر
ناظر آن بودند. ما شش نفر مسلمان بوديم كه با يك كشتى مصرى، اقيانوس اطلس را به
سوى نيويورك طى مىكرديم، مسافران كشتى 120 نفر مرد و زن بودند و تنها مسلمان در
ميان مسافران ما بوديم؛ روز جمعه به اين فكر افتاديم كه نماز جمعه را در قلب
اقيانوس، و بر روى كشتى بر پا داريم، و علاوه بر اقامه فريضه مذهبى، مايل
[1]. تفسير روح البيان، جلد 10، صفحه 495 و نور
الثقلين، جلد 5، صفحه 650 و سفينة البحار، ماده قرء، جلد 2، صفحه 414 و تفسير
نمونه، جلد 27 صفحه 231 (ذيل آيات سوره زلزال).