مطابق اين تفسير كه در كلمات مرحوم فيض كاشانى آمده «نامه اعمال» كنايه از روح
آدمى است كه آثار اعمالش در آن نقش مىبندد.
روشن است اين معنا كنايى با ظواهر آيات قرآن سازگار نيست، چرا كه قرآن مىگويد
نامه اعمال نيكان به دست راستشان و بدان به دست چپشان يا پشت سرشان داده مىشود، و
اين تعبير با تفسير مزبور نمىسازد، مگر اينكه تعبير به «يمين» و «شمال» و ساير
تعبيرات آيات و روايات را در اين زمينه نيز بر معناى كنايى حمل كنيم و اين خلاف
ظاهرها، بدون دليل جائز نيست. بعلاوه چنانكه قبلًا گفتيم اين تفسير با مسأله
«تطاير كتب» هرگز سازگار نمىباشد.
2- مرحوم علامه طباطبايى در الميزان تعبير ديگرى دارد و با استفاده از آيه 30
سوره آل عمران يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ
مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ: «روزى كه هر انسانى اعمال نيك و بد خود را حاضر مىبيند ...» مىگويد: «نامه
اعمال حقايق اعمال انسانى را در بر دارد، و مانند خطوط و نقوش معمولى در كتابهاى
دنيا نيست، آن نفس اعمال انسانى است كه خداوند آدمى را آشكارا بر آن آگاه مىكند،
و هيچ دليلى بهتر از مشاهده نيست، اين كتاب در دنيا از درك انسان پنهان است، و
حجاب غفلت روى آن را پوشانده، روز قيامت خداوند آن را مىگشايد، و پردههاى غفلت
را كنار مىزند، و انسان را از آن با خبر مىسازد». [1]
اين معنا نيز با آنچه درباره فرشتگان نويسنده نامه اعمال و ساير ويژگىها كه
در آيات و روايات آمده هماهنگ نيست چرا كه منظور از حقايق اعمال، ظاهراً همان
آثارى است كه در درون جان انسان باقى مىگذارد و همان ايرادى كه بر كلام مرحوم فيض
كاشانى بود بر آن نيز وارد مىشود.
نويسنده «روح المعانى» همين تفسير را با شرح مبسوطى ذكر كرده، سپس اعتراف
مىكند كه با ظواهر آيات قرآن سازگار نيست. [2]
ممكن است گفته شود اعمال انسان همانگونه كه در درون جان او اثر مىگذارد در
عالم بيرون، در فضا و هواى اطراف، در زمينى كه بر آن زندگى مىكند و در همه چيز
اثر دارد، گويى بر آنها نقش مىبندد،