مىگويد: «ظاهر اين تعبير قرآنى اين است كه جهنّم داراى طبقاتى است، و ظاهر
اين است سختترين طبقات جهنّم همان طبقه پائين است». [1]
قابل توجه اينكه در اين آيه پائينترين قعر دوزخ براى منافقان! ذكر شده، اين به خوبى نشان مىدهد كه «نفاق»
بدترين گناه و پستترين نقطه دوزخ است، دليل آن هم روشن است، خطرى كه از ناحيه
منافقان دامان جامعه اسلامى را مىگيرد به مراتب از خطر كفار و دشمنانى كه با
صراحت، كفر و عداوت خود را آشكار مىسازند بيشتر است.
در حديثى نيز درباره علماى فاسد مىخوانيم: انَّ مِنَ العُلماءِ مَنْ يُحِبُ انْ يَخْزُنَ عِلْمَهُ وَ لا يُؤخَذُ عَنْه،
فذاكَ في الدَرْكِ الأسْفَلِ مِنَ النارِ: «بعضى
از دانشمندان هستند كه دوست دارند علم خود را احتكار كنند و كسى از آنها بهره
نگيرند، اينها در پايه اسفل از آتشند»!. [2]
چنانكه گفتيم از بعضى روايات نيز استفاده مىشود كه براى هريك از درهاى
هفتگانه دوزخ اصحاب خاص است، مثلًا از يك در فرعون و هامان و قارون وارد مىشوند،
و از در ديگرى بنىاميه، و از در ديگرى مشركان، و همينطور. [3]
بديهى است ورود فرعون و هامان و قارون، يا بنى اميه، از اين درها، به خاطر
اعمال و عقائد آنها است و به همين دليل كسانى كه در خط آنها و پيرو مكتب عقيدتى و
علمى آنان باشند قاعدتاً از همان درها وارد مىشوند، و بنابراين رابطه ميان «درها»
و «اعمال و عقائد» انسانها روشن مىشود.