بهشت شويد در حاليكه نه ترسى داريد و نه غمى» (اعراف 49).
گاه تجربه كردهايم تمام نعمتهاى مادى و وسائل پذيرائى براى يك نفرآماده است،
اما غم و اندوهى كه بر دل او سايه افكنده، يا ترس و خوفى كه از درون او را آزار
مىدهد، چنان پريشانش ساخته كه مطلقاً به آن نعمتها نگاه نمىكند، و كمترين
اعتنايى به آن پذيرائىها ندارد، اينجاست كه حقيقت و عمق اين تعبيرات قرآنى درباره
بهشتيان را مىتوان لمس كرد.
البته بهشتيان حتى در اين دنيا نيز گوشهاى از اين امنيت و آرامش را در سايه
ايمانشان احساس مىكنند، و با تكيه بر حقيقت توكل، و روح رضا و تسليم در برابر
اراده حق، حتى در سختترين مشكلات آرامش خاصى برخوردارند: الا انَّ اوْلِياءَ اللَّه لاخَوفٌ عَلَيْهِمْ وَلاهُمْ يَحْزَنُونَ ...
لَهُمُ البُشْرى في الحَياةِ الدُّنْيا و في الاخِرةِ: «آگاه باشيد دوستان خدا نه ترسى دارند و نه غمگين مىشوند ... براى آنها شادى
و سرور است در زندگى دنيا و آخرت»! (يونس 62 و 64).
***
4- دوستان موافق و رفيقان باوفا
يكى از بهترين لذات معنوى و روحانى
بهرهگيرى از محضر دوستان با صفاست، يارانى كه نور ايمان
و صفات انسانى آراسته باشند، و عشق و محبت در وجودشان موج زند، گاه يك لحظه نشستن
در كنار آنها آنچنان نشاطى مىآفريند كه با هيچ بيانى قابل توصيف نيست.
از آيات قرآنى به خوبى استفاده مىشود كه بهشتيان از اين موهبت ويژه بهره
فراوان دارند، آنها در كنار ياران با صفا مىنشينند و با هم سخن مىگويند، دقيقاً
نمىتوان گفت، از چه سخن مىگويند؟ شايد از مسائلى كه درك آنها امروز براى ما غير
ممكن است، ولى قدر مسلم سخنانى است روحپرور و حياتبخش.
[1]. بعضى معتقدند «رفيقا» در اينجا
تميز است، لذا به صورت مفرد آمده، و بعضى آن را حال مىدانند و مفرد آمدن آن (با
اينكه ذوالحال جمع است) يا به خاطر آن است كه رفيق هم به معناى واحد هم جمعى
مىآيد و يا به خاطر معناى جنس داشتن است.