بركت و جاودانى با چه لطف و محبتى كه در اين معامله از سوى خدا ابراز شده؟!.
لذا در حديثى مىخوانيم: هنگامى كه آيه فوق نازل شده پيامبر صلى الله عليه و
آله و سلم در مسجد بود آيه را با صداى بلند تلاوت فرمود و مردم تكبير گفتند، مردى
از انصار خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمد و پرسيد راستى همين آيه بود
كه نازل شد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود آرى، مرد انصارى (از روى
خوشحالى) گفت: بَيْعٌ رَبيحٌ لانُقيلُ وَ لانَستَقيلُ: «معاملهاى است بسيار پر سود، نه تقاضاى فسخ آن را خواهيم
كرد و نه فسخ آن را مىپذيريم». [1]
آن بيع را كه روز ازل با تو كردهايم
هرگز در آن حديث اقاله نمىرود
ضمناً از آيه فوق استفاده مىشود كه نه تنها شهيدان راه خدا، بلكه پيروزمندان
در جهاد نيز مشمول چنين معاملهاى با خدا هستند، همين قدر كه جان خود را در طبق
اخلاص گذارده و به ميدان جهاد مىآورند مصداق معامله با خداست، و اينكه «يَقْتُلُونَ» (دشمن را
مىكشند) مقدم بر «يُقْتَلونَ» (خود آنها شهيد مىشوند) شده است، دليل بر اين است كه هدف اصلى درهم كوبيدن
دشمن است نه شهادت! بنابراين شهادت مقام والائى است كه در اين مسير عائد گروهى از
سعادتمندان مىشود، اما هرگز جهاد به منظور نيل به شهادت انجام نمىشود، يا به
تعبير روشنتر شهادت هدف نيست، بلكه گذرگاهى است در راه هدف.
***
5- ترك هواپرستى
ديگر از امورى كه به عنوان اسباب ورود در بهشت معرفى شده «ترس از خدا و مبارزه
با هواى نفس» است، در آيه 40 و 41 نازعات مىفرمايد: «اما آنكس كه از مقام
پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد بهشت جايگاه اوست» (وَ امَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهى النَّفْسَ
عَنِ الْهوى فَانَّ الْجَنَّةَ هِي الْمأوَى).
بدون شك رابطه نزديكى ميان «خوف از خدا» و «نهى نفس از هوى پرستى) است كه يكى
به منزله درخت و ديگرى ميوه است، هنگامى كه خوف حق در اعماق روح انسان ريشهدار
شد، ستيزى از درون
[1].
تفسير درالمنثور، طبق نقل تفسير الميزان، جلد 9، صفحه 429 (طبع بيروت 405).