يكى سخن از
فطرت دل است (بدون احتياج به هرگونه استدلال) و در ديگرى سخن از فطرت عقل است كه
مسأله خداشناسى را در رديف بديهيات عقلى قرار مىدهد، زيرا دلايل آن به قدرى روشن
است كه همه انسانها آن را در مىيابند.
درست است كه
گروهى از انسانها با زبان قال آن را انكار مىكنند و دم از مادّيگرى مىزنند، ولى
وقتى سخنان آنان را بشكافيم، مىبينيم آنها نيز براى مادّه و طبيعت، نوعى عقل و
شعور قائلاند، و يا به تعبير ديگر نام طبيعت را بر خدا نهادهاند، و به عقيده ما
اشاره به فطرت دل مناسبتر است. (دقّت كنيد)
***
توضيحات
1. عالم ذر
در روايات اسلامى
در منابع
مختلف اسلامى اعم از شيعه و اهل سنّت، روايات زيادى در زمينه عالم ذر ديده مىشود
كه در بدو امر به صورت يك روايت متواتر تصوّر مىشود، مثلًا در تفسير نورالثقلين
سى روايت، و در تفسير برهان سى و هفت روايت، و شايد در مجموع (با حذف مكررات) از
چهل روايت نيز تجاوز كند، در تفسير الدّرالمنثور نيز روايات متعدّدى نقل شده كه
نشان مىدهد مضامين روايات، منحصر به يكى از مذاهب اسلامى نيست.
ولى بسيارى
از آنها تنها از يك راوى نقل شده كه حكم خبر واحد را پيدا مىكند- بسيارى از زراره
و تعدادى از ابوبصير و قسمتى از جابر و بالاخره رواياتى از عبداللَّه بن سنان و
صالح بن سهل ديده مىشود- كه با توجّه به اين معنا