همان گونه كه
قبلًا اشاره شد كتب فقهى را به سه بخش تقسيم مىكنند: «عبادات»،
«معاملات» و «سياسات».
عبادات رابطه
خلق با خالق است.
معاملات
رابطه مردم با يكديگر است.
سياسات رابطه
مردم با حكومت مىباشد.
ولى اگر دقت
كنيم تنها بخش سياسات نيست كه بدون تشكيل حكومت شكل نمىگيرد؛ بخش معاملات نيز اگر
نظارت حكومت بر حسن اجراى آن نباشد دست خوش هزارگونه نابسامانى مىشود؛ و حقوق
مستضعفان پايمال مىگردد و جامعه به دو قطب ثروتمند و فقير تقسيم مىشو؛، و انواع
كمبودهاى مصنوعى و ساختگى در جامعه باعث رنجش مىگردد.
حتّى عبادات
نيز بدون وجود يك حكومت قوى و نيرومند و عادل سامان نمىپذيرد.
يكى از
عبادات حجّ است؛ كه جنبه سياسى آن، بسيار قوى است. نماز جمعه عبادت مهمّ ديگرى است
كه علاوه بر حضور گسترده همه قشرهاى مردم در خطبههاى آن، مهم ترين مسائل سياسى و
اجتماعى و فرهنگى روز، در آن مطرح مىگردد.
نماز جماعت
شبانه روزى نيزازاين محتوى خالى نيست؛ هر چند جنبه سياسى آن كمرنگ تر است.
آيه 41 سوره
«حج» اشاره لطيفى به اين مسائل دارد؛ مىگويد:
الَّذينَ انْ مَكَّنّاهُمْ فى الارْضِ اقامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ و
امَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ الْمُنْكَرِ:
«همان كسانىكه هر گاه در زمين به آنها قدرت و
حكومت بخشيديم، نماز را بر پا مىدارندو زكات مىدهند و امر به معروف و نهى از
منكر مىكنند».
با توجّه به
آنچه گفته شد، جاى ترديد باقى نمىماند كه جدا ساختن تعليمات اسلامى از مسائل
سياسى، امرى غير ممكن است؛ و شعارهايى كه راجع غرب در جدايى سياست از مذهب داده
مىشود، در شرق اسلامى كاملًا بى محتوا و بىارزش است.
اين سخن را
با حديث جامع و جالبى از امام اميرالمؤمنان على عليه السلام پايان مىدهيم:
هنگامى كه
ابوالدّرداء و ابو هريره نامه معاويه را براى على عليه السلام آوردند كه در آن
تقاضا