پس از آزادى مسير خود را تغيير مىدهند؛ حتّى گاهى به صورت آلتى در دست
جنايتكاران در مىآيند؛ چرا كه در زندان روى آنها كار شده است.
3- زندان به منظور از بين بردن رابطه رهبرى
اين زندانهامخصوص رهبران مذهبى- سياسى است كه وقتى جبّاران از مبارزات آنها به
ستوه مىآيند براى گسستن رابطه پيروان آنها با اين رهبران بزرگ آنان رابه زندان
مىافكنند، امّا جالب اينكه اين زندانهادر اكثر موارد نتيجه معكوس مىدهد؛ و
پيروان را منسجم تر، و رهبران را عزيزتر و بزرگ تر و معروف تر مىكند!
4- زندان براى رفع مزاحمت
گاه مىشود وجود يك مرد عالم، مخترع، فرمانده و خلاصه يك مرد لايق مزاحم
خودكامگى ارباب زور و زر است آنها به زندان مىافكنند تا آسوده خاطر و بدون وجود
مزاحم، به خودكامگىهاى خود ادامه دهند.
حتّى گاه جبّاران آلوده و كثيف و زشتى در طول تارخى بودهاند كه شوهران زنان
زيبا را به زندان مىافكندند تا همسران آنها را تصاحب كنند!
5- زندان بخاطر پاكى
عجيب ترين نوع زندان درطول تاريخ زندانهايى است كه افراد به خاطر بى گناهى
گرفتار آن مىشوند؛ وبايد قبول كرد كه در يك محيط ننگين و آلوده «بىگناه بودن كم گناهى نيست!» و پاكدامن بودن عيب بزرگى محسوب مىشود؛ زيرا نقشهها و طرح هاى گناه كاران
را به هم مىريزد، در طول تاريخ يوسفها به زندان جبّاران رفتهاند چرا كه
مىخواستند پاك