فيهِمُ
الْحُدودَ وَ يُجاهِدُ الْعَدُوَّ، وَ يُقَسِمُ الْغَنائِمَ وَ يُفْرِضُ
الْفَرائضَ وَ يُعَرِّفُهُمْ ابوابَ ما فيهِ صلاحُهُمْ وَ يُحَذِّرُهُمْ ما فيهِ
مَضارُّهُمْ، اذْ كانَ الامْرُ وَ النَّهْىُ احَدَ اسْبابِ بِقاءِ الْخَلْقِ، وَ
الّا سَقَطَتِ الرِّغْبَةُ وَ الرَّهْبَةُ، وَ لَمْ يُرْتَدَعْ، وَلَفَسَدِ
التَّدْبيرُ وَ كانَ ذلِكَ سَبَباً لِهَلاكِ الْعِبادِ»: «در اين
آيات دليل بسيار روشنى است بر اينكه امت بايد امام و پيشوايى داشته باشند كه قيام
به كارهاى آنها كند، و به آنها امر و نهى نمايد، و حدود الهى را در ميان آنها برپا
دارد، با دشمن پيكار كند، و غنائم را عادلانه تقسيم نمايد، واجبات را تحقق بخشد، و
ابواب صلاح آنها را به آنان نشان دهد، و از آنچه براى آنان زيان بخش است برحذر
دارد؛ زيرا امر و نهى يكى از اسباب بقاى خلق است؛ و گر نه تشويق و ترس از بين
مىرود، و هيچ كس از گناه باز نمىايستد، نظام جامعه فاسد مىشود و اين سبب هلاكت
بندگان خدااست». [1] در حديث ديگرى از امام صادق
عليه السلام چنين آمده است: «لايَسْتَغْنى اهْلُ كُلِّ بَلَدِ
عَنْ ثَلُاةٍ يُفْزَعُ الَيْه فى امْرِ دُنْياهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ، فَانْ عُدِمُوا
ذلِكَ كَانُوا هَمَجاً؛ فَقِيهُ عالِم وَرِع، وَ امير خَيّر مُطاع، وَ طَبيب بَصير
ثِقَة»:
«اهل هر شهرى از سه چيز بى نياز نيستند تا در
امور دنيا و آخرت به آن پناه برند؛ اگر اينها را از دست دهند سقوط مىكنند؛ فقيه
آگاه و باتقوى، و امير خوب مورد اطاعت، و طبيب بينا و معتمد».
[2] كراراً گفتهايم اين مسأله در روايات اسلامى به اندازهاى اهميت
دارد، كه حتى حكومت ظالم مقدم بر هرج و مرج و بى حكومتى شمرده شده؛ چنانكه از امير
مؤمنان على عليه السلام مىخوانيم: «والٍ ظَلُوم عَشُوم خَيْر مِنْ
فِتْنَةٍ تَدُومُ»: «زمامدار ظالم و ستمگر بهتر است از فتنه (و هرج
و مرجى) كه پيوسته در جامعه وجود داشته باشد». [3]
اين به خاطر آن است كه اگر دسترسى به حكومت عادل نباشد حدّاقل حكومت ظالم براى حفظ
خويش مجبور است امنيت را حفظ، كند و مرزهاى كشورش را از تجاوز دشمنان محفوظ
نگهدارد؛ در حالى كه اگر قيد و بند حكومت برداشته شود همه چيز به هم مىريزد؛ و
افراد فاسد و مفسد، اموال