كوتاه سخن اينكه حركت به سوى علم و معرفت مانند هر حركت ديگر، نياز به انگيزه
و محرك دارد، اين انگيزه مىتواند يكى از امور زير باشد:
1- جاذبه علم و دانش و عشق به معارف، كه در درون جان انسان از آغاز به وديعت
نهاده شده است.
2- آگاهى از نتايج پر بار، و آثار گرانبهاى معرفت و وصول انسان به مراحل عالى
تكامل در سايه آن.
3- احساس مسؤوليت و ترس از عواقب دردناك فقدان معرفت و مجازات و كيفرهاى آن.
هريك از اين امور مىتواند زمينه لازم را براى پيمودن اين راه پرفراز و نشيب
فراهم سازد و اگر همه اين امور دست به دست هم دهد مسلّماً اين حركت سريعتر و
عميقتر و پربارتر خواهد بود.
***
آخرين سخن اينكه بالاترين افتخار
انسان، معرفت و آگاهى است، و جاهلان بىمعرفت، مردگان زنده نما هستند.
رسيدن به مقام آگاهى و معرفت كامل، جز با فراهم ساختن اسباب و رفع موانع و
آماده نمودن زمينهها ممكن نيست.