روى آنها سدّى قرار داديم، و در پشت سرشان سدّى، و چشمان آنها را پوشانديم،
لذا چيزى را نمىبينند و براى آنها يكسان است و چه انذارشان كنى يا نكنى، ايمان
نمىآورند!
***
تفسير و جمعبندى
در نخستين آيه مورد بحث بعد از تأكيد بر
اينكه در اين قرآن براى مردم هرگونه مثالى زديم و حقايق را در لباسهاى مختلف،
گاه آيات آفاقى و انفس، گاه وعده و عيد، و زمانى امر و نهى، گاهى بشارت و انذار،
گاه از طرق فطرى و عاطفى، و گاه از راههاى استدلالى براى مردم بيان كرديم ولى
گروهى آنچنان جاهل و غافلند كه اگر هر آيه و نشانهاى بياورى باز مىگويند شما اهل
باطليد، مىافزايد: اينها همه به خاطر آن است كه خداوند بر دلهاى كسانى كه
نمىدانند و در جهل خويش اصرار دارند و هرگز حاضر نيستند با بى نظرى و بى طرفى
جوياى حق باشند مهر مىنهد و درك و تشخيص را از آنان مىگيرد»
در حقيقت اين آيه اشاره به يكى از بدترين انواع جهل مىكند كه آن را «جهل مركب» مىنامند، يعنى
در عين اينكه جاهل است خود را عالم مىپندارد، و اگر هم كسى بخواهد او را از جهلش
بيدار كند گوش شنوايى ندارد، به همين دليل چنين شخصى در جهل مركبش ابدالدهر
مىماند.
اگر طرف خطاب «جاهل بسيط» باشد يعنى كسى كه مىداند كه نمىداند و در عين حال حاضر به پذيرش حق باشد
هدايت او بسيار آسان است، هنگامى حجاب بر دل مىافتد و مهر بر قلب نهاده مىشود كه
جهل به صورت مركب آميخته با روح عدم تسليم گردد.
در اينجا شعر لطيفى از بعضى از شعراى عرب در بعضى از تفاسير نقل شده است: