نام کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 668
البتّه ترس در صورتى مايه حفظ و تكامل انسان شمرده مىشود كه منطقى و عقلانى
باشد؛ يعنى انسان از عواملى كه واقعاً خطرناك هستند بترسد ولى بطور مسلّم ترسهاى
بى دليل و غير منطقى كه از آن به «جُبن» تعبير مىآورند، مايه عقب افتادگى و وسيله
شكست و ناكامى است.
ترس بىجهت آن است كه انسان بدون دليل از موضوعى بترسد و يا در موردى كه بايد
به ميدان حوادث برود، از آن فرار كند و در تمام صحنههاى مختلف زندگى جنبه و قيافه
منفى به خود بگيرد؛ اين گونه ترسها مسلّماً مذموم و بيهوده و مايه عقبافتادگى
انسان است.
اكنون برگرديم به مسأله ترس از خدا:
قرآن مجيد چنين مىفرمايد: «وَ امّا
مَنْ خَافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى* فَانَّ الجَنَّةَ
هِىَ الْمَأْوى؛ و آن كس كه از مقام پروردگارش ترسان باشد و
نفس را از هوى باز دارد، قطعاً بهشت جايگاه اوست!». [1] در اين آيه به جاى ترس از خدا، ترس از مقام
خدا قرار داده شده است. اكنون ببينيم مقصود از ترس از «مقام» خدا چيست؟
مقصود همان مقام عدالت و دادگرى اوست؛ آيا عدالت خدا ترسآور و وحشتناك است؟
جواب اين سؤال روشن است؛ آنها كه حسابشان پاك است، از عدالت خداوند ترس ندارند؛
امّا آنها كه پرونده تاريكى دارند، مسلّماً از عدالت او مىترسند؛ زيرا اگر خداوند
با بندگان بزهكار خود بر اساس عدالت و دادگرى رفتار كند، بايد آنان را مطابق
پروندههاى سياه خودشان به كيفرهاى سخت محكوم سازد. آيا چنين موضوعى ترسناك و
وحشتناك نيست؟
از اين بيان نتيجه مىگيريم كه مقصود از ترس خداوند ترس از مقام عدالت او- ترس
از گناه و اعمال زشت خويشتن- است؛ اينهاست كه بايد انسان از آنها