نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 593
على عليه السلام در خطبه معروف همّام در نهج البلاغه درباره صفات ممتاز
پرهيزگاران چنين مىفرمايد:
«لا يَرضَوْنَ مِن أعمالِهِمُ القَليلَ وَلا يَستَكثِرُونَ الكَثيرَ فَهُم
لِأنفُسِهِم مُتَّهِمُونَ وَمِن أعمالِهِم مُشفِقُونَ إذا زُكّىَ أحَدٌ مِنهُم
خافَ مِمّا يُقالُ لَهُ فَيَقُولُ: أنا أعلَمُ بِنَفسي مِن غَيري وَرَبّي أعلَمُ
مِن نَفسي اللّهُمَّ لا تُؤاخِذني بِما يَقُولُونَ وَاجْعَلني أفضَلَ مِمّا
يَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لي ما لا يَعلَمُونَ
؛ آنان هرگز از اعمال خود راضى نيستند و هيچگاه اعمال زياد خود را بزرگ
نمىشمارند، در همه حال خود را در برابر اداى وظايف متّهم مىشمرند و از اعمال
خويش بيمناكند. هرگاه كسى يكى از آنان را بستايد از آنچه در حقّ آنها مىگويد وحشت
مىكند و چنين مىگويد: «من به حال خود از ديگران آگاهترم و خداوند بر من از من
آگاهتر است. پروردگارا، به اين ستايش كه ستايشگران در حقّ من مىكنند مرا مؤاخذه
مكن و مرا از آنچه گمان مىبرند برتر قرار ده و آنچه را آنها از خطاهاى من
نمىدانند بر من ببخشاى».
تفاوت معرّفى خويشتن و خودستايى
بىشك مدح خود كردن كار ناپسندى است، ولى اين يك قانون كلّى نيست، گاهى اوضاع
ايجاب مىكند كه انسان خود را به جامعه معرّفى كند تا مردم او را بشناسند و از
سرمايههاى وجودش استفاده كنند.
در تفسير عياشى از امام صادق عليه السلام روايت شده كه در پاسخ اين پرسش كه
آيا جايز است انسان خودستايى و مدح خويش كند؟ فرمود:
«نَعَم إذا اضطُرَّ إلَيهِ أما سَمِعتَ قَولَ يوسُفَ:
«وَأَنَا لَكُمْ
نَاصِحٌ أَمِينٌ»[2]؛ آرى،
هرگاه ناچار شود اشكال ندارد، آيا نشنيدهاى گفتار يوسف را كه فرمود: مرا بر خزاين
زمين قرار ده كه من امين و آگاهم و همچنين