. [1] اين
مقام بسيار بزرگى است كه چه مردم اطراف او جمع شوند و چه پراكنده، برايش هر دو
حالت يكسان باشد. البتّه گفتن آن آسان و رسيدن به آن مشكل است و جز با استمداد از
لطف الهى و خودسازى امكانپذير نيست.
خودستايى
زشتى اين كار تا بدان پايه است كه به صورت ضربالمثل درآمده كه:
«تَزكِيَةُ المَرءِ نَفسَهُ قَبيحَةٌ
؛ خودستايى زشت و ناپسند است».
سرچشمه اصلى اين عمل ناپسند عدم شناخت خويشتن است، چرا كه اگر انسان خود را
بهخوبى بشناسد حقارت خود را در برابر عظمت پروردگار و ناچيز بودن اعمالش را در
برابر مسؤوليّتهاى سنگينى كه برعهده دارد و نعمتهاى عظيمى را كه خدا به او
بخشيده بداند، هرگز در جادّه خودستايى گام نخواهد گذاشت.
غرور و غفلت و خودبرتربينى و تفكّرات جاهلى نيز انگيزههاى ديگرى براى اين كار
زشت است.
از آنجا كه خودستايى بيانگر اعتقاد انسان به كمال خويشتن است، مايه عقبماندگى
اوست، زيرا رمز تكامل، اعتراف به تقصير و قبولى وجود نقصها و ضعفهاست؛ به همين
دليل، اولياى خدا هميشه معترف به تقصير خود در