نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 553
شماييم» و چون سراغ گروهى ديگر مىروند مىگويند ما با شما هستيم، « «إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ»؛ ما فقط (آنها را) ريشخند مىكنيم». [1] اين انسانهاى منافق سبب مىشوند كه وضع جامعه به هم ريخته
و اوضاع خطرناك و ناپايدارى به وجود بيايد. مسأله نفاق و منافق بسيار مهم است و
مهمتر اينكه چرا انسان دوچهره مىشود؟
دوگانگى شخصيّت سرچشمههاى مختلفى دارد، از جمله:
1. كمبود شخصيّت
اين همان چيزى است كه از آن به «احساس عقده حقارت» تعبير مىكنند.
برخى شخصيّت درونى ندارند و هرجا مىروند رنگ همانجا را مىگيرند، زيرا از
خودشان اصالت و استقلال ندارند. ولى برخى بااصالت و شخصيّتاند، هر جا كه باشند
شخصيّت مستقلّ خود را نشان مىدهند و هيچ احساس كمبود نمىكنند.
آنها بر اساس همان شخصيّت مستقلّى كه دارند حرف مىزنند و چهره حقيقى خود را
نشان مىدهند.
كسانى كه اينگونه نباشند هر جا بروند از همه وحشت دارند، مانند آن
بىاصالتهايى كه وقتى از كشور خارج مىشوند و به مراكز امريكايى و اروپايى
مىروند ناگهان چهره عوض مىكنند و براى خودشان هيچ شخصيّتى قائل نيستند و رنگ
همانجا را به خود مىگيرند.
2. عدم قناعت
برخى از نظر شخصيّت مستقلاند امّا به خودشان قانع نيستند، بلكه مىخواهند مثل
ديگران باشند. چنين كسى مىخواهد مثل ديگرى گام بردارد، امّا راه رفتن خودش را هم
فراموش مىكند. براى اينكه خداوند هر كسى را به گونهاى ساخته است و من هم بايد
همانى باشم كه هستم و همان را پرورش