responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 524

دشمن دانا بلندت مى‌كند

بر زمينت مى‌زند نادان دوست‌

در روايات نيز به اين موضوع اشاره شده است، از جمله در حديثى امام على عليه السلام فرمود:

«صَديقُ الأحمَقِ في تَعَبٍ‌

؛ آن كه رفيق نادان و دوست احمق دارد پيوسته در رنج و ناراحتى است». [1] و در حديث ديگرى فرمود:

«يا بُنَىَّ إيّاكَ وَمُصادَقَةَ الأحمَقِ فإنَّهُ يُريدُ أن يَنفَعَكَ فَيَضُرُّكَ‌

؛ فرزندم، از دوستى و رفاقت با نادان برحذر باش، زيرا او مى‌خواهد به تو نفعى برساند، ولى زيانش به تو مى‌رسد». [2]

داستان قنبر غلام على عليه السلام‌

روزى قنبر خدمتگزار على عليه السلام به مجلس يكى از مردان متكبّر و تجاوزكار وارد شد. در محضرش جمعى نشسته بودند، از جمله مرد كوته‌فكر و كم‌تشخيص كه خود را از شيعيان ثابت‌قدم على عليه السلام مى‌دانست.

هنگامى كه قنبر وارد مجلس شد او براى احترام قنبر و به پاس مقام شامخ على عليه السلام از جا برخاست و مقدم او را گرامى شمرد. مرد متكبّر از اين كار خشمگين شد وگفت: آيا در محضر من براى ورود يك فرد خدمتگزار برمى‌خيزى؟

آن مرد به جاى آنكه سكوت كند و بر جاى خود بنشيند و به خشم تجاوزكار متكبّر پايان دهد جوابى داد كه خشم او را تشديد كرد. گفت: چرا به احترام قنبر برنخيزم؟ او به‌قدرى بزرگوار و شريف است كه فرشتگان بال‌هاى خود را براى وى مى‌گسترانند و قنبر روى بال ملائكه راه مى‌رود.

اين اظهار دوستى نابجا و بى‌مورد، چنان مرد متكبّر را خشمناك كرد كه از جاى خود برخاست و به قنبر ناسزا گفت. به علاوه وى را تهديد كرد كه اين ماجرا بايد پنهان بماند و كسى از كتك زدن و دشنام دادن من باخبر نشود.

طولى نكشيد آن شيعه وقت‌نشناس و كوته‌فكر بر اثر مارگزيدگى بسترى شد.


[1]. عيون الحكم والمواعظ، ص 302.

[2]. نهج البلاغه، حكمت 38.

نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 524
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست