نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 523
وَانتَ لا تَعلَمُ
؛ از رفاقت و همنشينى با مردم شرور بپرهيز، زيرا طبع تو ناخودآگاه بدى و
ناپاكى را از طبع منحرف او مىدزدد و تو بىخبرى». [1] در حديث ديگرى امام صادق عليه السلام در اين
باره فرمود:
«مَن يَصحَبَ صاحِبَ السُّوءِ لا يَسلَم
؛ هر كه با رفيق بد رفاقت و دوستى كند سالم نمىمانَد» و سرانجام ناپاكى
دامانش را مىگيرد. [2]
دوستى و دشمنى در مرز مصلحت
دوستى با دوستان و دشمنى با دشمنان هميشه به يك وضعيّت نمىمانَد.
تجربه نشان داده كه گاه دوست لباس دشمنى به تن كرده و دوستى و محبّتها را از
ياد مىبَرد و گاهى دشمن دست از دشمنى برداشته و راه دوستى پيش مىگيرد و از عداوت
خود پشيمان مىشود. ازاينرو بر مسلمان لازم است كه حدّ اعتدال را از دست نداده و
ميانهروى را مرز دوستى با دوستان و دشمنى با دشمنان قرار دهد. اميرمؤمنان على
عليه السلام در اين باره فرمود:
«أحبِب حَبيبِكَ هَوناً ما عَسى أن يَكونَ بِغَيضَكَ يَوماً ما وَأبغِض
بِغَيضَكَ هَوناً ما عَسى أن يكونَ حَبيبَكَ يَوماً ما
؛ با دوستان خود چنان دوستى كن كه بيرون از مرز و حدّ دوستى نباشد، زيرا ممكن
است او روزى دشمن تو شود و به مخالفت با تو برخيزد و بىمهرى تو در مورد دشمن از
مرز مدارا خارج نباشد، زيرا ممكن است آن تيرگى از ميان برود و دشمنى به محبّت
مبدّل شود». [3] يكى از
علّتهاى امتحان دوست كه پيشتر بيان شد، شايد اين باشد كه انسان دچار دوست نادان
نشود، زيرا تحمّل ناراحتى و ملالت خاطر از دوست نادان چنان سخت است كه گاهى
خسارتهاى جبرانناپذيرى به بار مىآورَد.
[1]. شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد،
ج 20، ص 272، ح 147.