نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 267
و توأم با آرامش و خونسردى بود كه حتّى نگفت خدايا نيازهاى مرا برطرف كن، بلكه
تنها عرض كرد: من محتاج خير و احسان توام.
البتّه تصوّر نشود كه حضرت موسى فقط در سختىها در فكر پروردگار بود، بلكه
آنگاه كه در قصر فرعون در ناز و نعمت بود خدا را فراموش نكرد. لذا در روايات آمده
است كه روزى در حضور فرعون عطسه زد و بلافاصله
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ الْعَالَمِينَ»
گفت، فرعون از شنيدن اين سخن ناراحت شد و به او سيلى زد و موسى نيز ريش او
را گرفت و كشيد، فرعون سخت عصبانى شد و تصميم بر كشتن او گرفت، ولى همسر فرعون
بهعنوان اينكه او خردسال است و متوجّه كارهاى خود نيست وى را از مرگ نجات داد. [1]
ياد خدا در همه حال
هنگامى كه نام خدا برده مىشود يك دنيا عظمت، قدرت، علم و حكمت در قلب انسان
متجلّى مىشود، چرا كه او داراى اسماءِ حسنى و صفات عليا و صاحب تمام كمالات و
منزّه از هرگونه عيب و نقص است. توجّه مداوم به چنين حقيقتى كه داراى چنان اوصافى
است، روح انسان را به نيكىها و پاكىها سوق مىدهد و از بدىها و زشتىها دور
مىدارد. به تعبير ديگر، بازتاب صفات او در جان انسان تجلّى پيدا مىكند.
توجّه به چنين معبود بزرگى موجب احساس حضور دائم در پيشگاه اوست و با اين
احساس، انسان از گناه و آلودگى فاصله مىگيرد. ياد او يادآورى مراقبت اوست، ياد
حساب و جزاى اوست، ياد دادگاه عدل و بهشت و دوزخ اوست و چنين يادى جان را صفا و دل
را نور و حيات مىبخشد.
به همين دليل در روايات اسلامى آمده است كه هر چيز اندازهاى دارد جز ياد خدا
كه هيچ حدّ و مرزى براى آن نيست. در كافى از امام صادق عليه السلام روايت شده