responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 217

ملك الموت مى‌گويد: واى بر شما، از چه جزع و فزع مى‌كنيد؟ به خدا سوگند، مال كسى را نبرده‌ام، اجل او را نزديك نساخته‌ام، من بدون دستور نزد شما نيامده‌ام، بلكه به امر ديگرى قبض روح مى‌كنم. من باز مكرّراً به‌سوى اين خانواده برمى‌گردم تا كسى از اين خانواده باقى نمانَد.

سپس حضرت فرمود: قسم به كسى كه روح و جان من در دست اوست، اگر جايگاه ملك‌الموت را كه بر درِ خانه ايستاده است ببينند و سخن او را بشنوند، مرده‌شان را فراموش مى‌كنند، بلكه براى خودشان اشك مى‌ريزند. تا اين ميّت را بر تابوت حمل مى‌كنند روح ميّت بالاى تابوت مى‌رود بال و پر مى‌زند و فرياد مى‌كشد اى خانواده من، اى فرزندان من، دنيا با شما بازى نكند چنانكه با من بازى كرد. من از حلال و حرام جمع كردم و براى ديگران گذاشتم، خوشى و شاديش براى آنها امّا مسؤوليّت‌هايش براى من مانده است. بترسيد از اينكه مثل آنچه بر من نازل شد بر شما هم فرود آيد.

بحارالانوار، ج 77، ص 188

نور هدايت‌

در اين حديث به توصيه ملك‌الموت و سفارش مرده به بازماندگانش اشاره شده است. در احاديث مكرّر اين مسأله آمده كه آدم باهوش و سعادتمند كسى است كه بسيار ياد مرگ كند. به ياد مرگ بودن مشكلات را حل مى‌كند، چون بيشتر غصّه‌هاى ما براى امور مادّى است. غصّه نمى‌خوريم كه چرا ديشب نماز شب نخواندم يا چرا فلان اطاعت از دست من رفت يا چرا فلان گناه را كردم، چنين غصّه‌اى نمى‌خوريم. وقتى انسان به ياد مرگ مى‌افتد سبك مى‌شود، براى اينكه عاقبت هر كس مرگ است و چيزى كه سرانجامش چنين است اصلًا غصّه ندارد.

در زمان بنى‌اسرائيل پيغمبرى از گورستانى مى‌گذشت اصحابش گفتند: اى‌

نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 217
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست