نام کتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 148
بحث مىشود، امّا در اينجا بحثى مقايسهاى است: آنچه از دنيا باقى مانده در
مقابل آنچه از دنيا گذشته خيلى كم است. سپس دو مثال بيان فرموده است:
1.
«اناخَةِ راكِبٍ
؛ خواباندن شتر» زيرا نمىتوان از شتر ايستاده، پياده يا بر آن سوار شد. از
عجايب شتر يكى اين است كه وقتى مىخوابد و بار بر آن مىنهند و كسى بر آن سوار
مىشود راحت با بار و بنه برمىخيزد، در حالى كه حيوانات ديگر نمىتوانند اين كار
را انجام دهند. همين نكته اخير را برخى مفسّران در آيه « «أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ»؛ آيا به شتر نمىنگرند كه چگونه آفريده شده است». [1] چنين يادآور
شدهاند كه مقدار زيادى از آن به وضع خاصّ سر و گردن شتر بستگى دارد. سر آن مانند
اهرمى عمل مىكند و با آن تكان مخصوص كه مىدهد بار سبك مىشود و مىتواند با تمام
قدرت برخيزد. زمان اين اناخه (خواباندن) بسيار كم است و دنيا نيز چون اين اناخه
ديرى نمىپايد.
2.
«صَرّ حالِب»
وقتى حيوان پستانش پر از شير است، براى آنكه بچّهاش شيرها را نخورد با
كيسهاى دور پستانش را مىبندند و گرهى بر آن مىزنند كه اين كار چندان وقت
نمىبرد. آن چيزى را كه به پستان مىبندند «صرار» مىگويند.
انتخاب اين دو مثال جالب، تشبيهى براى دنياست.
«اناخة راكب» يعنى مىخوابانند كه آخر
خط است بايد پياده شوى. اين با مسأله رفتن از دنيا تناسب دارد، مثل اينكه انتهاى سوارى
است و شتر را خواباندهاند و به انسان مىگويند بفرماييد پياده شويد.
«صَرّ حالب» يعنى به بچّه حيوان فرصتى
مىدهد تا شيرى بنوشد بعد منعش مىكنند. حال به انسان مقدارى عمر دادهاند بعد مرگ
آن رشته را پاره مىكند. اين تشبيهات بسيار حسابشده و متناسب با موضوع انتخاب
شدهاند. مىفرمايد: از دنيا باقى نمانده مگر بهاندازه خواباندن يك شتر و پياده
كردن سوار آن، كه زمان خيلى كوتاهى است.