نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 98
اعمال و رفتار اين عاشقان در منطق دنياپرستان به هيچ وجه قابل توجيه نيست،
آنها كشش درك اين عاشقان را
ندارند، و از اين روى آنها را ديوانه مىپندارند، در شب كه همه به خواب ناز
فرو رفتهاند، شب زندهدارى و عبادت و راز و نياز در منطق بيخردان، بىخردى است.
مىگويند مگر انسان عاقل هم با خود چنين مىكند، در حالى كه اگر چشم بصيرت داشتند
مىديدند خودشان هزارها بار بدتر براى امور دنيوى خود تلاش مىكنند و تا پاى جان و
هلاكت به دنبال مال و جاه و منال هستند.
يكى از خادمان حرم مطهر اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل كره بود كه طبق معمول
ساعتى قبل از طلوع فجر براى روشن كردن چراغهاى حرم مطهر بدان جا رفتم، ناگهان از
طرف پائين پاى حضرت امير صداى گريهاى شنيدم و شگفتزده شدم كه معمولا اين وقت شب
زوّار به حرم مشرف نمىشوند، وقتى آهسته آهسته پيش رفتم، ديدم مرحوم شيخ انصارى
است كه صورتش را بر ضريح مقدس گذاشته و مانند مادر جوان مرده مىگريد و با زبان
دزفولى با سوز و گداز مىگويد «آقاى من، مولايم، اى ابالحسن، يا اميرالمؤمنين، اين
مسؤوليتى كه اينك به دوشم آمده، بس خطير است و مهم، از تو مىخواهم مرا از لغزش و
اشتباه و عدم عمل به وظيفه مصون دارى، و در طوفانهاى حوادث ناگوار همواره راهنمايم
باشى و الّا از زير بار مسؤوليت- رهبرى و مرجعيت- فرار خوهم كرد و آن را نخواهم
پذيرفت». [1] آرى مثل
شيخ انصاريها مزّه خوف را چشيدند و به مقصد رسيدند.
نكته
قابل توجه اينكه در اين فراز از خطبه، نحيف و لاغر بودن جسم و رنگ پريدگى از
علائم متقيان شمرده شده است، آيا انسان درشت هيكل و فربه نمىتواند متقى باشد؟
جواب اين است: در علم اصول هم بحث شده كه بعضى چيزها جنبه
[1]. مقدمه مكاسب كلانتر، جلد 1، صفحه
123، به نقل از سيماى فرزانگان، جلد 3، صفحه 137 ..
نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 98