نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 520
مردم باشيد، تا شكرگزار خدا شويد، اگر كسى به شما خدمتى كرد قدر نعمت او را
بجا آوريد، تا خداوند نيز نعمتش بر شما افزون كند.
كيفر كفران نعمت
در كوفه مرد صرّافى بود، كه ثروت و مال فراوانى داشت، يكى از ملازمين اميران
كوفه با او آشنائى و دوستى داشت وقتى
كه مختار كشته شد و مصعب بن زبير روى كار آمد، وى خود را در خطر ديد، و به
دوست خود (صرّاف) پناهنده شد.
صراف هم روى دوستى و آشنائى كه با او داشت، وى را پناه داد و مدت دو سال از او
و عائلهاش پذيرائى كرد، و مخفيانه او را در خانه خويش نگاه داشت و مخارج او و
عائلهاش را مىداد، او هم از وضع خانه و پولهاى صراف كاملا آگاه شده بود.
وقتى كه حجاج بن يوسف ثقفى روى كار آمد، او از مخفيگاه خود درآمد و از مأمورين
و مقرّبين حجاج گشت.
روزى حجاج به او گفت: كسى را از ثروتمندان كوفه كه دوست ابوتراب «على (عليه
السلام)» باشد، سراغ ندارى؟
او هم به حكم نمكشناسى و قدردانى از زحمات صراف، گفت: چرا؟! و فوراً مرد صراف
را معرفى كرد و اضافه كرد كه مبلغ هشت هزار دينار هم از مال «مصعب» نزد او است، حجاج
هم بلافاصله او را احضار كرد و دستور داد صراف را تحت شكنجه قرار دهند، و آن مبلغ
گزاف را از او بگيرند.
وقتى كه خواستند صراف را بزنند گفت: مرا نزد حجاج ببريد كه با او كارى دارم،
مأمورين به گمان اينكه مىخواهد پولها را بدهد وى را رها كرده نزد حجاج بردند.
حجاج به او رو كرد و گفت: زود باش پولها را بده و آزاد شو!
نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 520