نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 412
مىفرمايد: «انّ اللّه سبحانه انْزَلَ كتاباً هادياً
بَيَّنَ فيه الخير و الشّر فَخُذُوا نَهجَ الخَير تَهْتَدُوا واصْدِفوا عن سَمْتِ
الشّر تَقصُدُوا»: «خداوند سبحان كتاب هدايت كنندهاى را فرستاد
و خير و شرّ را در آن تبيين فرمود، پس راه خير را پيش بگيريد كه هدايت
مىشويد و از جانب شرّ متمايل به منصرف شويد تا در مسير مستقيم قرار گيريد». [1]
مفسّر اين كتاب على (عليه السلام) نيز تأكيد مىكند:
«اذا رأيتم الخير فَخُذوا به و اذا
رايتمُ الشّرَ فأَعرضُوا عنه»:
«هنگامى كه خير را ديديد آن را بگيريد
و وقتى شرّ را ملاحظه كرديد، از آن اعراض كنيد»! [2]
در ذيل فراز «شرورهم مامونة» گذشت كه عالم تركيبى از خير محض و شر محض نيست بلكه از نظر ما هر چه در عالم
است خير است و شرور يا امورى عدمى هستند، مانند جهل و مرگ و فقر كه عدم علم و عدم
حيات و عدم ثروت است و يا شرورى نسبى هستند، مثل نيش عقرب و زنبور يا سمّ مار و
ميكروبهاى موذى بيمارىزا، اينها گرچه امرى وجودى هستند، ولى شرّ محض نيستند، نيش
عقرب و زنبور و مار همانند سلاحهائى است كه در دست يك سرباز براى دفاع از خود و
مرز و بوم و ناموس او است، اينها فى نفسه شرّ نيست اگر عقرب اين نيش را به انسانى
براى دفاع از خود زند، براى او شرّ نيست، خير محض است گرچه براى مضروب و آن كه نيش
خورده شرّ است، ميكروبهائى را نيز كه ما موذى و بىفائده مىپنداريم در اين عالم
مأمورانى براى انجام كارى هستند و لازمه نظام احسن مىباشند گرچه در مواردى براى
فردى مضرّ باشند.
بله اگر خود را محور قرار داديم، و خود محور شديم مى گوئى اين امور براى من
شرّ است، يا خار كنار گل شرّ است ولى خود خار سپر حفاظتى گل است تا
[1]. نهجالبلاغه، خطبه 167 صبحى صالح
و 166 فيض الاسلام.