نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 35
من بس كه تو
خداى منى و اين افتخار براى من كافى است كه من سر بر فرمان و عبد تو هستم».
شاخههاى
اسارت و آزادى
براى اسارت
مىتوان شاخههاى بسيارى در حدّ هر صفت رذيله و روش نادرست به حساب آورد، از جمله
اقسام اسارت مىتواند از اسارت در چنگال هوى و هوس و گناه و معصيت، تشريفات، آداب
و رسوم غلط، قيود دست و پاگير امور ازدواج دخترها و پسرها، اوهام و خرافات و صفات
رذيله اخلاقى مثل طمع، بخل، حسد و غيره نام برد؛ و در مقابل آزادى از هر يك از
اينها، شاخهاى از آزادى است، اينها امورى است كه هر انسان در طول زندگى به خوبى
با روح خود لمس مىكند.
انسانهائى كه
به دنبال اميال نفسانى بوده، و نفس بر گردن آنها ريسمانى افكنده، و به هر سو
مىكشد، يا فردى كه در گرداب گناهان غوطهور است، چگونه ادعا مىكند، آزاد است، و
طعم آزادى را چشيده است؟! آزاد آن است كه اگر طوفان هوا و هوس و شهوات به او روى
آورد او طوفان شكن باشد، نه طوفان شكننده او، بايد چون يوسف (عليه السلام) تن به
هوسهاى زليخاها نداد، چنانكه يوسف (عليه السلام) تن به او و به مقاماتى كه ممكن
بود، بواسطه مراوده با او به دست آورد، نداد، او به بردگى رفت و به زندان افتاد ولى
آزادى خود را به زندان نينداخت، زبان حال و قال او اين بود كه
« (ربَ السجن احب الىّ مما يدعوننى اليه»: «پروردگار
من زندان محبوبتر است براى من از آنچه مرا به سوى آن مىخوانند»، زندانى تن بهتر
از زندانى روح و حريّت است كه آنها مىطلبند.