نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 330
نقل شده است كه حضرت عيسى بن مريم (عليه السلام) نشسته بودند و پيرمردى با بيل
كار مىكرد و زمين را شخم مىزد. حضرت عيسى (عليه السلام) فرمودند: خدايا، اميد را
از او بگير، هماندم پيرمرد بيل را كنار گذاشته و خوابيد.
پس از مدتى حضرت فرمود خدايا اميد را به او برگردان بلافاصله پيرمرد بلند شد و
شروع به كار كرد، حضرت نزد او آمده و از او پر سيد، اين چه جريانى بود از تو ديدم،
گفت كار مىكردم ناگهان نفسم به من گفت، تا كى كار مىكنى و تو پير و فرسوده
شدهاى، بيل را رها كرده و خوابيدم. سپس نفس به من گفت به خدا قسم تو ناگزيرى از
زندگى مادامى كه زندهاى، پس بلند شدم و بيل را به دست گرفتم. [1]
مولى نيز مىفرمايند:
الامَلُ رفيقٌ مُونِس»
«اميد و آرزو رفيق و مأنوس انسان است» [2] امام چهارم نيز
از خدا اميدى را مىخواهند كه متناسب و معقول باشد [3] نه اين كه طولانى باشد كه آرزوى طولانى مثل
سرابى است كه بيننده را فريب مىدهد و كسى كه به او اميد و دلبسته نااميد و محروم
مىسازد. [4]
پس آنچه مذموم است طولانى بودن اميد و آرزوها است، نيروهاى انسان محدود است،
عمر نيروى عقل، توان بازو و قدرت محدود است، حال اگر دامنه آرزوها نامحدود شد،
تمام نيروى جسمى و فكرى را خرج اين آرزوها كنيم به اينها نمىرسيم، به كارهاى ديگر
هم نمىرسيم، اين است كه مولى مىفرمايد:
«مَنْ طال امَلُه ساء عَمَلُه»
«كسى كه آرزويش طولانى شد عملش بد
مىشود» [5] زيرا
نيروها را به
«الاكْلُ كَالسَّرابِ يَغُرّ مَنْ
رَآه و يخلف من رَجاه»
(ميزان الحكمه، جلد 1، صفحه 141).
[5]. سفينة البحار، جلد 1، صفحه 30،
ماده امَل، در روايتى شبيه اين نيز در همان صفحه از مولى آمده (ما اطال عبدُ الامل
الّا أساء العمل) اين روايت اخير در ميزان الحكمه، جلد 1، صفحه 144 به نقل از
بحار، جلد 72، صفحه 166 نيز آمده است ..
نام کتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 330