از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه اين آيه در مورد اصحاب صُفّه است،
اينها چهار صد نفر از مسلمانان مكه و اطراف مدينه بودند كه نه خانه در مدينه
داشتند، و نه خويشاوندى كه به منزل آنها بروند، از اين جهت در مسجد
پيامبر (صلى الله عليه و آله) مسكن گزيده، و آمادگى كامل خود را براى شركت در
ميدانهاى جنگ و جهاد اعلام داشته بودند، ولى چون اقامت آنها در مسجد با شؤون مسجد
سازگار نبود، دستور داده شد به صفة (سكوى بزرگ و وسيع) كه در بيرون مسجد قرار داشت
منتقل شوند. آيه فوق نازل شده و به مسلمين دستور داد به آنها كمك كنند و چنين
كردند، آنها اوقات خود را مشغول تعلّم و عبادت بودند، هر كس آنها را مىديد به
خاطر عفتنفس و خويشتندارى از سؤال، آنها را غنى مىپنداشت آنها اين كار را براى
رسيدن به رضوان الهى و ثواب فراوان الهى مىكردند. [2]
مرحوم خوئى در شرح خود گويد عدم درخواست با اصرار آنها كه خداوند در آيه گويد،
از باب سالبه به انتفاء موضوع است يعنى اصلا سؤال و درخواستى نمىكنند و عفّت
باطنى آنها و حريت آنها اجازه مطلق سؤال چه با اصرار و چه بى اصرار نمىداده،
چنانكه مىگوئيد مثل او را نديديم، و مرادتان اين است كه اصلا مثل و شبيهى ندارد
تا ديده باشم، اين سالبه به انتفاء موضوع است، يعنى موضوعى كه شبيه سؤال و درخواست
باشد اصلا در كار نبوده است.
البته احتمال [3] ديگرى
هم داده شده كه مراد اين است كه اگر مضطر شوند، محترمانه مشكل خود را بدون اصرار
به اطلاع برادر دينى خود مىرسانند، و هرگز با اصرار فراوان به اين و آن از شخصيت
و عفتنفس خود نمىكاهند.