نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 548
مادّه «كون» دانستهاند، ولى تصريح مىكنند چون واژه «مكان» زياد به اين صورت استعمال
شده، تصور شده «ميم» در آن اصلى است، و لذا جمع مكسر آن را «امكنه» آوردهاند، اما در «لسان العرب» اين احتمال
نيز داده شده كه از مادّه «مكنة» و «تمكن» بوده باشد كه به معناى توانايى و قدرت است، به هر حال، در
صورت اول مفهوم آيه اين مىشود كه: شما بر موضع خود باشيد و در صورت دوم معنا اين
مىشود كه: هر چه در توان داريد انجام دهيد. [1]
[مَكْر:]
«وَ مَكَرُوا وَ
مَكَرَ اللَّهُ»
«مَكْر» در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن مىفهميم تفاوت بسيار دارد «در
فارسى امروز مكر» به نقشههاى شيطانى و زيان بخش گفته مىشود، در حالى كه در لغت
عرب هر نوع چارهانديشى را «مكر» مىگويند كه گاهى خوب و گاهى زيانآور است.
«مكر» در اصل، به معناى تابيدن و پيچيدن و چاره انديشيدن و منصرف ساختن ديگرى است و
به همين دليل، به هر كار انحرافى كه توأم با اخفاء و پنهانكارى باشد نيز گفته شده
است و اختصاص به نقشههاى زيانبخش كه در فارسى امروز در آن استعمال مىشود ندارد،
بنابراين، هم در چارهانديشىهاى بد به كار مىرود و هم چارهانديشىهاى خوب، و در
آنجا كه به خدا نسبت داده مىشود، معناى دوم آن مراد است.
«مكر» در سوره «يونس»، كه به معناى هر گونه چارهانديشى است، اشاره به توجيهات ناروا و راههاى
فرارى است كه مشركان در برابر آيات پروردگار و ظهور بلاها و نعمتها مىانديشيدند.
«راغب» در «مفردات» مىگويد: الْمَكْرُ
صَرْفُ الْغَيْرِ عَمَّا يَقْصُدُهُ: «مكر آن است كه
كسى را از رسيدن مقصودش باز دارند».
بنابراين، هنگامى كه اين واژه در مورد خداوند به كار مىرود به معناى خنثى
كردن توطئههاى زيانبار است، و هنگامى كه درباره مفسدان به كار مىرود به معناى
جلوگيرى از برنامههاى اصلاحى است. [2]
[مَكْظُوم:]
«وَ هُوَ
مَكْظُومٌ»
«مَكْظُوم» از مادّه «كظم» (بر وزن هضم) به معناى گلوگاه است، و «كظم
سقاء» به معناى