نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 369
ع
[عائل:]
«وَ وَجَدَكَ
عآئِلًا فَأَغْنَى»
«عائل» از مادّه «عَيْلَة» در اصل، به معناى شخص عيالمند است هر چند غنى باشد؛ ولى اين واژه به معناى
فقير نيز به كار رفته است، و در آيه مورد بحث، اشاره به همين معناست. از كلمات
«راغب» چنين استفاده مىشود كه: «عال» اگر اجوف يايى باشد به معناى «فقير» و اگر اجوف واوى باشد
به معناى «كثير العيال» بودن است (ولى بعيد نيست كه اين دو لازم و ملزوم يكديگر
شوند). [1]
[عاتِيَة:]
«بِريحٍ صَرْصَرٍ
عاتِيَةٍ»
«عاتِيَة» از مادّه «عُتُوّ» (بر وزن غُلُوّ) به معناى سركش است، منتها نه سركش از فرمان خدا، بلكه، سركش
در معيار نسيمها و بادهاى معمولى. [2]
[عاجِلَه:]
«كَانَ يُريدُ
الْعاجِلَةَ»
«عاجِلَه» از مادّه «عَجَلَة» به معناى نعمتهاى زودگذر يا دنياى زودگذر است. [3]
[عادٍ:]
«غَيْرَ باغٍ وَ لا
عادٍ»
«عادٍ» يا «عادى» از مادّه «عَدْو» به معناى «تجاوز» است و در سوره «نحل» منظور كسى است كه بيش از حدّ لازم، به هنگام ضرورت از اين
گوشتها استفاده كند.
البته، در رواياتى كه از طرق اهلبيت عليهم السلام به ما رسيده، گاهى «عادى»
به معناى «غاصب» تفسير شده، حتى «عادى» به معناى «دزد» آمده است. [4]
[عاديات:]
«وَ الْعادِياتِ
ضَبْحاً»
«عاديات» جمع «عادية» از مادّه «عَدْو» (بر وزن صبر) در اصل، به معناى گذشتن و جدا شدن است، خواه قلباً بوده باشد،
كه آن را «عداوت» گويند، و يا در حركت خارجى، كه آن را «عدو» (دويدن) مىخوانند، و گاه در معاملات، كه آن را «عدوان» مىنامند، و در
اينجا منظور همان دويدن با سرعت است. [5]
[عارِض:]
«فَلَمَّا رَأَوْهُ
عارِضاً»
«عارِض» از مادّه «عرض»، در اينجا به معناى ابرى است كه در عرض آسمان گسترده مىشود، و شايد اين يكى
از نشانههاى ابرهاى بارانزاست كه در همان