نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 221
د
[دائِبِين:]
«وَ الْقَمَرَ
دائِبَيْنِ»
«دائِبَينِ» از مادّه «دُئوب» به معناى ادامه كار طبق يك سنّت ثابت است و از آنجا كه خورشيد وماه،
ميليونها سال با روش ثابت و معينىبهبرنامه نورافشانىوتربيت موجودات زنده و
ايجاد جزر و مد در اقيانوسها و خدمات ديگر ادامه مىدهند، تعبيرى بهتر از
«دائبين» براى آنها تصوّر نمىشود. [1]
[دائِرَةٌ:]
«أَنْ تُصيبَنَا
دآئِرَةٌ»
«دائِرَةٌ» در اصل، از مادّه «دور» به معناى چيزى است كه در گردش باشد و از آنجا كه قدرتها و
حكومتها در طول تاريخ دائماً در گردش بوده به آن «دائرة» مىگويند و نيز به حوادث
مختلف زندگى كه به گردش اشخاص مىگردد، «دائرة» گفته مىشود.
و «دائِرَة» در لغت به معناى حادثه و رويدادى كه براى انسان پيش مىآيد، اعم
از خوب و بد نيز آمده، ولى، در سوره «فتح» با ذكر كلمه «سوء»، منظور حوادث نامطلوب است. [2]
[دابِر:]
«فَقُطِعَ دابِرُ
الْقَوْمِ»
«دابِر» در لغت، به معناى دنباله، عقب، آخر و پايان چيزى است، بنابراين، مفهوم آيه
اين است كه آنها را تا به آخر نابود ساختيم و ريشههايشان به كلّى قطع شد. [3]
[دابَّه:]
«وَ مَا مِنْ
دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ»
«دابَّه» تنها به جنبندگانى گفته مىشود كه جسمانى هستند، و اگر فرشتگان رفت و آمدى
دارند، و حضور و غيابى، نه به معناى جسمانى و مادّى است تا در مفهوم دابّه داخل
گردند. و بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند، «دابّه» تنها به جنبندگان غير انسان اطلاق
نمىشود، بلكه مفهوم وسيعى دارد كه انسانها را نيز در بر مىگيرد.
«دابّه» از مادّه «دبيب» به معناى آهسته راه رفتن و گامهاى كوتاه برداشتن است، ولى چنان كه اشاره شد
از نظر معناى لغوى معمولًا هر جنبندهاى را شامل مىشود، خواه سريع راه برود و يا
آهسته، ولى گاهى «دوابّ» به خصوص حيوانات سوارى اطلاق مىگردد. و اگر به شخص سخنچين «دَيْبُوب» گفته مىشود و
در حديث وارد شده: لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ دَيْبُوبٌ «هيچ گاه سخنچين داخل بهشت
نمىشود» نيز از