نام کتاب : قاعده لاضرر، ترجمه القواعد الفقهية نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 96
پاسخ قرينه دوم:
ممكن است ذكر «لا ضرار» بعد از «لا ضرر» از باب استشهاد به قضاياى مشهوره
باشد. براى روشن شدن مطلب به اين دو مثال توجّه كنيد:
مثال اوّل؛ حديث رفع، در روايت بزنطى، و صفوان، از ابى الحسن امام رضا
عليه السلام [1]، در مورد شخصى وارد شده كه او را بر انجام قسم اكراه كرده
بودند، و او در مورد طلاق، و عتق، و صدقه ما يملك، قسم ياد كرده بود. امام عليه السلام
در پاسخ، تمام فقرات سه گانه حديث رفع را ذكر مىكند، در حالى كه مورد سوال، تنها رفع
اكراه بوده است؛ و وقتى مىخواهند به قضيه معروفى استشهاد كنند، اين كار معمول ومتعارف
است كه كل آن قضيه را ذكر مىكنند. پس در حديث رفع، امام براى استشهاد به يك سوم حديث،
تمام حديث را نقل فرمودهاند.
مثال دوم؛ گاهى كه از حكم نائم سؤال مىشود، در جواب، حديث «رفع قلم» [2] را بيان
مىكنند، در حالى كه مورد استشهاد تنها بخشى
[1]. بحار الأنوار، ج 101، ص 154: «المحاسن، أَبِى، عَنْ صَفْوَانَ،
عَنْ أَبِى الْحَسَنِ، وَالْبَزَنْطِى، مَعاً عَنْ أَبِى الْحَسَنِ عليه السلام قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُسْتَكْرَهُ عَلَى الْيَمِينِ- فَيَحْلِفُ بِالطَّلَاقِ
وَالْعَتَاقِ وَصَدَقَةِ مَا يَمْلِكُ- أَ يَلْزَمُهُ ذَلِكَ؟ فَقَالَ: لَا؛ فَقَالَ
رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وُضِعَ عَنْ أُمَّتِى مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ
وَلَمْ يُطِيقُوا وَمَا أَخْطَئُوا»
[2]. وسايل الشيعه (اسلاميه)، ج 1، ص 32، ح 11، باب 4، از ابواب مقدمة
العبادات.