responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اسناد لانه جاسوسی آمریکا نویسنده : دانشجویان مسلمان پیرو خط امام    جلد : 1  صفحه : 180

مقدمه

مزدوران و کسانی که سالها هستی این ملت را چپاول کردند، بعد از سقوط رژیم دست نشانده محمد

رضا خانی، آمریکا سعی در خروج ارز از ایران داشته اند.

جناب سعید شهابی پور صاحب دارالترجمه و اخذ پذیرش «شهاب» از این طایفه است و پرونده وی در

لانه جاسوسی نشان می دهد که سعی داشته با وجودی که تحت تعقیب دادگاه بوده است از طریق مزدوران

آمریکایی اموال غارت شده این ملت را از مملکت خارج کند.

اسناد، نشان دهنده مشخصات او، آدرس بعضی دوستان او، اعلامیه جلب او به دادگاه و تقاضای او از

دادگاه شمیران برای تعویق محاکمه و تماس او با مزدوران آمریکایی برای پیدا کردن شکل خروج ارز

می باشد. به امید روزی که ریشه چپاولگران و غارتگران در این مملکت سوزانده شده و از بیخ و بن کنده

شود. انشاءاللّه.

شرحی درباره آمدن یک ایرانی

30 اکتبر 79 (8 آبان 1358)

شرحی درباره آمدن یک ایرانی

در روز یکشنبه 28 اکتبر 79 من در قسمت کنسولگری مشغول کار بودم.

من پشت پنجره صدور ویزا بودم و موقعی که یک مرد ایرانی حدود 30 ساله نزدیک پنجره آمد و شروع

به صحبت کردن با من کرد. او شغلش را و شماره تلفنش را به من داد که اسمش در آن نوشته شده بود.

نامش شهابی بود. من به او گفتم فعلاً مشغول کار هستم اما به او گفتم که ساعت 5/3 بعد از خاتمه کار با او

تماس خواهم گرفت. من کارم را در ساعت 15/3 تمام کردم و به آپارتمان خود رفتم که به او زنگ بزنم.

سکرترش جواب داد. من سؤال از آقای شهابی کردم او گوشی را برداشت و از من خواست تا با پسر عمو،

پسردایی، عمه زاده یا خاله زاده اش آقای ... صحبت کنم زیرا انگلیسی او به اندازه کافی خوب نبود.

آقای ... پشت خط آمد و ما برای ساعت 12 روز 29 اکتبر وعده نهار گذاشتیم. او گفت که او مرا در

درب موتور پول در خیابان تخت جمشید سوار ماشین خواهد کرد. روز دوشنبه صبح من به او تلفن کردم تا

ملاقات را لغو کنم زیرا من کار داشتم و قرار برای دوشنبه شب گذاشتیم.

در ساعت 45/11 بعد از ظهر او مرا سوار کرد، از در موتور پول با ماشین بیوک قرمزش (؟174) با

سقف پلاستیک سفید.

برادرش، شهابی، رانندگی می کرد و من و ریموند صندلی عقب نشستیم، سپس ما به هتل هما رفتیم

(قبلاً شرایتون) نام داشت و به زیرزمین، رستوران قهوه رفتیم. در خلال این مدت ما مشغول مباحثه بیخود

بودیم. بعد از حدود 10 دقیقه از رستوران قهوه و پس از اینکه ما دستور چیزی برای خوردن و نوشیدن،

دادیم، او بحث را به کاری که داشت کشاند. او گفت که می خواهد پول از ایران به آمریکا انتقال دهد، بیشتر

به لوس آنجلس و کالیفرنیا. او از من پرسید که اگر من دوست داشتم که مبلغ زیادی پول به دست آورم. او

توضیح داد که تنها کاری که من باید انجام دهم دادن ویزا به پاسپورتی است که به من خواهد داد، البته تمام

اینها در شب انجام خواهد شد. من توضیح دادم که من نمی توانم این را انجام دهم زیرا در پایان وقت اداری

همه چیز قفل خواهد شد. او سپس گفت ممکن است در روزی بتوانم کلید با مهر را گرفته و توسط ماشین

کپی بگیرم و شب داخل شود که کار را انجام دهم. او گفت که برای هر ویزا 1000 دلار به ما دو نفر خواهد

نام کتاب : اسناد لانه جاسوسی آمریکا نویسنده : دانشجویان مسلمان پیرو خط امام    جلد : 1  صفحه : 180
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست