responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله    جلد : 32  صفحه : 412

جعل رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طلاق نسائه بيد علي أمير المؤمنين في حياته و بعد مماته‌

رواه جماعة من أعلام العامة في كتبهم:

فمنهم الفاضل المعاصر الأمير أحمد بن حسين البريانوي بهادر خان الحنفي في «تاريخ الأحمدي» (ص 182 ط بيروت) قال نقلا عن «روضة الأحباب»:

و نيز در آن كتاب است كه: روز ديگر غنچه چمن نبوت و رسالت و سرو بوستان نبالت و جلالت و بسالت يعنى امام حسن مجتبى را برسم رسالت بخانه عائشة فرستاد، حسن آمد و گفت: أمير المؤمنين مى‌فرمايد: بدان خدائى كه بشكافت دانه را و بيافريد آدم فرزانه را كه اگر در زمان به تجهيز سفر مدينه نپردازى پيغامى به تو بفرستم و تو را تنبيه كنم در امرى كه كيفيت آن را تو نيك دانى. راوى گويد كه:

عائشة در آن وقت سر خويش شانه مى‌كرد و جانب راست را بافته بود و مى‌خواست جانب چپ را ببافد، چون حسن مجتبى اين پيغام رسانيد عائشة گيسوى چپ را نبافته در زمان از مكان برخواست و با خواص و خدام خويش گفت كه: بار مرا بر راحله من نهيد و به كارسازى سفر مدينه مشغول شويد كه هيچ چاره جز رفتن به مدينه ندارم و كمال اضطراب در بشره وى ظاهر شد.

زنى از نساء بصره با عائشة گفت: يا أم المؤمنين عبد اللّه بن عباس نزد تو آمد و همچنين پيغام رسانيد و تو سخن با او بلند گردانيدى كه ما همه آواز تو را در حين مقاوله مجادله با او بشنيديم چنانچه وى به غضب برخاست و از اين خانه بيرون رفت و پدر اين جوان يعنى أمير المؤمنين على نزد تو آمد با تو سخن راند هيچ اقبال به قول او ننمودى اكنون چه افتاد كه به قول پسر او اين همه اضطراب دست داد؟

نام کتاب : إحقاق الحق و إزهاق الباطل نویسنده : التستري، القاضي نور الله    جلد : 32  صفحه : 412
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست