اگر بر ما هم كتاب نازل شده بود، زودتر از آنها در برابر آن تسليم
مىشديم و بدستورات آن عمل مىكرديم، زيرا ذهن ما از آنها بازتر و معرفت ما از
آنها بيشتر است. عرب به اينكه خوش فهم و تيز هوش و داراى حدس صائب است، خود را
ممتاز مىدانست.
بديهى است كه ممكن است دو كس مطلبى را بشناسند اما معرفت يكى از
ديگرى بيشتر باشد، به خاطر اينكه از تمام جهات آن را شناخته است. يا اينكه ممكن
است معرفت او از ديگرى استوارتر باشد.
(فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ): قرآن كه حجتى واضح و دليلى آشكار است و وسيله هدايت انسانها به
نعمت جاودانى و پاداش بزرگ است و براى پيروان خود نعمت و رحمت است، بسوى شما آمد.
(فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها): چه كسى از آنها كه آيات خدا را تكذيب و از آن روى گردان مىشوند،
بنفس خويش ستمكارتر است؟ اين معنى از ابن عباس و مجاهد و سدّى و قتاده است.
بزودى آنها را كه از آيات ما روى گردان مىشوند، بكيفرى سخت گرفتار
مىكنيم.
اين همان عذابى است كه خداوند براى كفار مهيا كرده است و ما از آن
بخدا پناه مىبريم.
از اين آيه بر مىآيد كه نازل شدن قرآن بواسطه لطف خداوند است بمردم
و اگر قرآن نازل نمىشد، آنها عذرى و بهانهاى داشتند. هر گاه در منع لطف، براى
مردم عذرى و بهانهاى باشد، بدون ترديد اگر از آنها سلب قدرت مىشد و كفر در نهاد
آنها قرار مىگرفت، براى آنها عذر و بهانه قويترى بود.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 23