responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 9  صفحه : 159

اگر از فرستادگان خدا هستى اكنون شتر را كشته‌ايم، عذابى كه وعده مى‌كردى بر ما نازل كن.

(فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ): مجاهد و سدّى گويند: يعنى صيحه‌اى آنها را فرو گرفت.

برخى گويند: صاعقه و ابو مسلم گويد. زلزله و برخى گويند: صيحه‌اى كه زمين را بلرزه در آورد. اصل رجفه، حركت وحشتناك است.

(فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ‌): و بدينترتيب، در سرزمين خود و بقولى در خانه‌هاى خود، بيجان و بيحركت بيفتادند و طعمه مرگ شدند. علت اينكه «دار» را مفرد آورده، اين است كه جنس مراد است.

برخى گويند: بصورت خاكستر در آمدند.

(فَتَوَلَّى عَنْهُمْ‌): صالح از آنها اعراض كرد.

(وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ‌):

و گفت: من وظيفه خود را در تبليغ رسالت انجام دادم و شما را نصيحت كردم ولى شما نصيحت كنندگان را دوست نميداريد، زيرا هر گاه كسى ديگرى را دوست دارد، سخنش را مى‌پذيرد.

داستان صالح‌

تاريخ نويسان مى‌گويند: همين كه قوم عاد هلاك شدند، قوم ثمود جانشين آنها گشتند و با جمعيتى عظيم به عمران و آبادى زمين پرداختند. زندگى خوشى داشتند و در ناز و نعمت مى‌غلتيدند. بجاى اينكه از اين موقعيت و فرصت، براى عاقبت كار و آخرت خود فكرى كنند، در فساد و بى‌بند و بارى غوطه‌ور شدند و به پرستش بتها پرداختند. خداوند صالح را كه از خانواده‌اى متوسط و مردى با كمال و صاحب فضيلت بود، در ميان ايشان مبعوث كرد. در روايت است كه: در اين وقت شانزده ساله بود و تا سن 120 سالگى در ميان اين قوم عبرى زبان بدعوت و نصيحت پرداخت، اما نتيجه‌اى نگرفت. آنها داراى هفتاد بت بودند. صالح گفت بياييد يكى از دو كار بكنيد: يا از خدايان شما درخواست ميكنم و اگر مرا اجابت كردند، تابع كيش شما مى‌شوم يا از

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 9  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست