نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 104
معنى از ابن عباس و سدّى است. حسن و مجاهد
گويند: يعنى درهاى آسمان بر روى اعمال و دعاى ايشان گشوده نميشود. بنا بر روايت
ديگر از ابن عباس و روايت از حضرت باقر (ع): اعمال و ارواح مؤمنان به آسمان برده
ميشود و درهاى آسمان بروى آنها باز است. اما عمل و روح كافر، همين كه به آسمان
برده شد، منادى ندا مىكند: برگرديد به سجّين- كه نامش برهوت است- و واديى است در
حضرموت. جبائى گويد: درهاى آسمان بروى آنها گشوده نميشود كه داخل بهشت شوند.
(وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ): و داخل بهشت نميشوند تا وقتى كه شتر داخل سوراخ سوزن شود. يعنى:
هرگز به بهشت نمىروند. از ابن مسعود پرسيدند: جمل چيست؟ او تجاهل كرد و گفت: شتر
نر![1] رسم عرب
اين است كه هر گاه چيزى را بخواهد، محال بشمار، چنين تعبيراتى مىآورد. مثلا
مىگويد: اين كار نمىكنم تا كلاغ پير و قير سفيد شود و «قارظان»- دو نفر كه رفتند
و ديگر برنگشتند- برگردند. شاعر گويد:
اذا شاب الغراب اتيت اهلى
و صار القاد كاللبن الحليب
يعنى: هر گاه كلاغ پير شود و قير مثل شير سفيد شود، بخانوادهام
برمىگردم.
ديگرى گويد:
فرجى الخير و انتطرى ايابى
اذا ما القارظ العنزى آبا
يعنى: هر گاه «قارظ» برگردد، اميد خير و بازگشت مرا داشته باش.
هر گاه حكم را به چيزى مقيد كنند كه هيچگونه اميدى به حصول آن نباشد،
تاكيد آن بيشتر و ياس آورتر است.
(وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ):
همانطورى كه اين مجرمين را كيفر داديم، ديگران را هم كيفر مىدهيم.
[1]- يكى از معانى« جمل» طنابى بوده است كه بوسيله آن كشتى را
مهار كردهاند. اين معنى با سوزن مناسبتر است. يعنى آنها به بهشت نمىروند تا وقتى
كه طناب ضخيم وارد سوراخ سوزن شود.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 104