زندگى، همين زندگى دنياست. بعد از مرگ، زندگى ديگرى نخواهيم داشت.
آخرت و قيامتى نيست.
(وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلى رَبِّهِمْ): آنچه در سه آيه پيش در باره «وقفوا» گفتيم، در اينجا صحيح نيست.
اينجا فقط يك معنى صحيح است و آن اينكه:
هنگامى فرا مىرسد كه ايشان خدا را بالبداهة خواهند شناخت. چنان كه
وقوف بر كلام كسى يعنى فهميدن و شناختن آن. پس وقوف بر خدا يعنى معرفت او. برخى
گفتهاند: يعنى هنگامى كه آنها بر وعدههاى پروردگار وقوف پيدا مىكنند و مى-
بينند كه خداوند چگونه عذاب خود را بر كافران نازل ميكند و پاداش خود را به مردم
مؤمن مىدهد در نتيجه متوجه ميشوند كه هر چه خدا گفته بود، حق و صحيح بود. ممكن
است مقصود اين باشد كه آنها را در برابر خداوند نگه مىدارند تا در انتظار صدور
فرمان خداوند باشند. قاعده اين است كه بنده در حضور مولاى خود در انتظار صدور
فرمان بپا ايستد. قرآن با بيان اين مطلب، فصاحت و بلاغت خود را آشكار ساخته است.
(قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا): خداوند يا فرشتگان به آنها مىگويند: آيا همانطورى كه پيامبران
گفته بودند قيامت و كيفر و پاداش خدا، حق نيست؟ كفار، اعتراف و اذعان كرده، گويند:
به پروردگارمان سوگند ياد مى- كنيم كه حق است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 60