نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 290
بيان آيه 138
قرائت
حجر: اين كلمه را قراء غير مشهور «حرج» خواندهاند و ممكن است از
لحاظ معنى تفاوتى ميان آنها نباشد.
لغت
حجر: حرام، عقل و منع. حجر قاضى يعنى منع قاضى. حجر زن يعنى نگهدارى
او.
اعراب
افتراء: مفعول له براى «لا يذكرون» ممكن است اين كلمه به معناى
«يفترون» و «افتراء» مفعول مطلق باشد.
مقصود
در اينجا بنقل يكى ديگر از عقايد فاسد آنها پرداخته، مىفرمايد:
(وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلَّا
مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ): آنها شتران و گاوها و گوسفندها
و زراعتها را به پندار خويش حرام شمرده، براى خدايان جدا مىكردند و مىگفتند: جز
هر كه ما اجازه دهيم، كسى نمىتواند از آنها بخورد. اينكه مىگويد: «به پندار
خويش» ميخواهد بفهماند كه آنها براى اين كار دليلى نداشتند و بصرف تخيل پايبند
بودند. براى استفاده از آنچه مال خدايان بود، تنها مردان خدمتگزار بتها مجاز
بودند، نه زنها و نه ديگران.
(وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها):
حسن و مجاهد گويند: منظور از چارپايانى كه بر آنها سوار شدن را حرام مىدانستند،
ماده شترى است كه ده شكم كره شتر ماده زاييده بود و ماده شترى كه پنج شكم زاييده
بود و گوشش را شكافته بودند و شتر نرى كه ده
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 290