responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 8  صفحه : 243

بيان آيه 116- 117

لغت‌

اكثر: فرق آن با اعظم اين است كه اعظم گاهى صفت واحد قرار مى‌گيرد ولى اكثر نه. خداوند را عظيم و اعظم گويند ولى اكثر نگويند.

خرص: دروغ. اصل اين كلمه بمعناى دريدن و پاره كردن است. شاعر گويد:

ترى قصد المران فيهم كانه‌

تذرع خرصان بايدى الشواطب‌

يعنى: نيزه شكسته‌ها را در ميان ايشان مى‌نگرى كه همچون برگ درختان خرماست كه زنان براى بافتن حصير پاره پاره كرده‌اند.

اعلم: اين كلمه هر گاه با «من» استعمال نشود، داراى دو معنى است: 1- داناتر از هر چيزى. مثل «اللَّه اكبر» يعنى خدا بزرگتر از هر چيزى است. 2- يعنى عليم و دانا. شاعر گويد:

ان الذى سمك السماء بنى لنا

بيتاً دعائمه اعز و اطول‌

يعنى: كسى كه آسمان را برافراشت، براى ما خانه‌اى بنا كرده است كه پايه‌هاى آن محكم و طولانى است. در اينجا اعز و اطول يعنى: عزيز و طويل.

اعراب‌

(مَنْ يَضِلُ‌): درباره محل «من» چند وجه است: 1- منصوب است به حذف باء مثل‌(أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ) 2- اين «من» براى استفهام و در محل رفع و مبتداست.

مثل‌(لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‌) (كهف 12) 3- منصوب است به فعل مقدرى كه «اعلم» بر آن دلالت دارد. اما «من» مضاف اليه براى «اعلم» نيست، زيرا «افعل» به بعضى از افراد خود اضافه ميشود و خداوند برتر از اين است كه يكى از گمراهان يا گمراه كنندگان باشد. برخى هم «اعلم» را به معناى «يعلم» دانسته‌اند. چنان كه‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 8  صفحه : 243
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست