نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 212
بيان آيه 102- 103
لغت
وكيل: كسى كه وكيل بر چيزى است، يعنى حافظ آن است و آن را از ضررها
حفظ مىكند با اينكه خداوند مالك اشياء است، در اينجا وكيل و حافظ اشياء خوانده
شده است، زيرا ضرر و منفعت براى خداوند محال است و از اشياء استفاده مالكيت
نمىكند، بنا بر اين گفته ميشود: او وكيل يعنى حافظ اشياء است. برخى گويند: وكيل
يعنى كسى كه تدبير امور به او واگذار شده است. بهمين جهت است كه مؤمن توكل بخدا
مىكند. يعنى امور خود را به او وا مىگذارد.
ادراك: در اصل به معناى رسيدن به كسى يا چيزى است. ادراك بصر. يعنى
دريافت با چشم.
اعراب
(خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ): خبر مبتداى محذوف يا صفت
«ربكم».
مقصود
در اين آيه، بدنبال مطالبى كه در اثبات يگانگى خداوند گفته شد،
ببندگان خاطر نشان مىكند كه خداوند پروردگارى است كه سزاوار طاعت و عبادت است و
بآنها مىآموزد كه از راه افعال خدا بر وجودش استدلال كنند.
(ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ
شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ): كسى كه اين اشيا را آفريده و اين
تدبيرات را براى شما مردم بكار برده، خالق و مالك و مدبر و سرور شماست. جز او
خدايى نيست: اجسام و عوارض اجسام را او آفريده است. غير از او كسى بر اين كارها
قادر نيست. بنا بر اين او را بپرستيد، زيرا سزاوار پرستش است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 212