نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 151
و ضحّاك گويند: نام پدر ابراهيم. 2- زجاج
گويد: در ميان علماى نسابه، اختلافى نيست كه نام پدر ابراهيم «تارخ» است. اما قرآن
دلالت مىكند بر اينكه نام پدر وى آزر بوده است. 3- برخى گفتهاند: آزر در لغت
مردم بابل كلمهاى بوده است كه براى مذمت بكار مىرفته، يعنى ابراهيم بپدرش گفت:
اى خطا كار! يا اينكه يعنى ابراهيم بپدر خطا كارش گفت. 4- سعيد بن مسيب و مجاهد
گويند: آزر نام بتى است.
زجاج گويد: بنا بر اين قول بايد فعلى در تقدير باشد. يعنى: ابراهيم
بپدرش گفت:
آيا آزر را خداى خود مىپندارى؟ سپس بدنبال آن فرمود: آيا بتها را
خدايان خود مىپندارى؟ آنچه زجاج در اينجا مىگويد، مؤيد گفتار اصحاب ماست كه مىگويند:
آزر جد مادرى ابراهيم يا عمويش بوده است. زيرا بعقيده ايشان نياكان
پيامبر گرامى اسلام تا حضرت آدم ع همگى يكتا پرست بودهاند.
در روايت است كه پيامبر گرامى اسلام فرمود: خداوند همواره مرا از صلب
هاى طاهر برحمهاى پاك منتقل مىساخت تا اينكه مرا بعالم شما آورد و هرگز به
آلودگيهاى جاهليت، مرا نيالود.
بديهى است كه اگر در ميان نياكان پيامبر كافرى وجود داشت، همه را
طاهر وصف نميكرد. بخصوص كه خداوند متعال فرموده است:(إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ) (توبه 28: مردم مشرك
پليدند) اصحاب ما براى اثبات اين مطلب، دلايلى دارند كه اينجا محل ذكر آنها نيست.
(أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي
ضَلالٍ مُبِينٍ): ابراهيم آزر را مورد انتقاد و اعتراض قرار داده، مىگويد: چرا اين
بتها را خداى خود مىدانى؟
من ترا و قومت را از راه راست، در گمراهى آشكار مىبينم. اين آيه
پيامبر را تشويق مىكند كه همچون پدرش ابراهيم در برابر قوم خود كه به بت پرستى
دعوتش مىكنند.
به بحث و گفتگو پردازد و به او اقتدا كند. در ضمن تسليتى است براى
خاطر پيامبر.
(وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ:) همانطورى كه قصه ابراهيم و گفتگوهاى او را با آزر، بيان مىكنيم،
قدرت خود را كه در قلمرو آسمانها
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 151