نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 137
كند. تا آنها هم وارد مطلبى ديگر بشوند از
استهزاء و تكذيب قرآن خوددارى كنند خوض به معناى گفتگوى بيهوده و ترك فهم و دقت
است. برخى گفتهاند: درست است كه در اين آيه، روى سخن با پيامبر است، اما منظور
همه افراد مسلمان است.
اينكه دستور اعراض مىدهد، بخاطر اين است كه بحث و گفتگو با آدمى كه
منظورش استهزا و اتلاف وقت است، ارزش بحث را پايين مىآورد.
(وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ
الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ): در اينجا از ياد
بردن را به شيطان نسبت داده است، در حالى كه كار خود خداوند است. علت اين است كه
فراموشى هنگامى براى انسان پيش مىآيد كه از فكر روى گردان شود و دنبال خاطرات پست
و وسوسههاى فاسد را بگيرد. عامل خاطرات پست و وسوسههاى فاسد شيطان است. پس ممكن
است شيطان را عامل فراموشى معرفى كرد، زيرا وقتى فراموشى پيدا ميشود كه شيطان
ايجاد خاطره و وسوسه كند. مثلا اگر كسى انسانى را در سرما نگه دارد تا بميرد،
مىگويند: قاتل است، زيرا كارى كرده كه باعث مرگ او شده است.
خداوند متعال در اين آيه، به پيامبر خود دستور مىدهد كه اگر شيطان
دستور ما را نسبت به ترك مجالست با آنان از ياد تو برد، هر وقت متوجه شدى و نهى ما
را بياد آوردى، در مجالس آنان كه اهل كفر و فسق و تكذيب قرآنند، منشين. ابو مسلم
گويد:
يعنى هنگامى كه آنها را بوسيله دعوت به دين متذكر ساختى، ديگر با
آنها منشين.
بلخى گويد: اين دستور در آغاز ظهور اسلام، مخصوص خود پيامبر بود.
بعدها كه اسلام نيرو گرفت و مسلمانان زياد شدند، اين آيه بوسيله آيه(فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ
إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ) (نساء 140) نسخ و بهمه
مسلمين دستور داده شد كه از مجالست با آنان خوددارى كنند.
جبائى گويد: اين آيه دلالت دارد بر بطلان عقيده شيعه اماميه كه تقيه
را بر انبيا و ائمه جايز مىدانند و فراموشى را براى پيامبران جايز نميدانند. اما
اين مطلب صحيح نيست، زيرا اماميه، تقيه را براى امام جايز مىداند آنهم در مواردى
كه حكم حق با دلالتى قاطع براى مردم بيان شده و تكليف مردم روشن گشته است. در مورد
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 137