نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 5
(لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ
لِتَقْتُلَنِي)، تو اگر براى گشتن من دستت را بسوى من دراز كنى.
(ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ): من دستم را بقصد كشتن، بسوى تو دراز نمىكنم.
مفسران گويند: در آن زمان كشتن كسى بعنوان دفاع، جايز نبود، بلكه
افراد موظف بودند كه شكيبايى نشان دهند: تا خداوند انتقام بگيرد. چنان كه عقيده
حسن و مجاهد و جبايى همين است.
ابن عباس و جماعتى گويند: معناى آيه اين است كه تو اگر از راه ستم
بخواهى مرا بكشى، من از راه ستم ترا نخواهيم كشت. اينها مىگويند: قابيل هابيل را
ناگهانى و غفلةً كشت. در موقع قتل، هابيل در خواب بود و قابيل با سنگى او را بقتل
رسانيد.
سيد مرتضى گويد: ظاهر آيه با هيچيك از اين دو وجه، سازگار نيست، زيرا
خداوند متعال خبر داده است كه هابيل گفت: اگر برادرش بخواهد او را بكشد، وى بكشتن
او اقدام نخواهد كرد، يعنى قصد كشتن او را نخواهد داشت، زيرا قصد كشتن شخص هم ناپسند
است. كسى كه از خود دفاع ميكند و احياناً طرف خود را ميكشد، در حقيقت قصد كشتن او
را ندار. منتهى براى حفظ جان خود ناچار ميشود او را بكشد.
گويى هابيل ميگويد: تو اگر بمن ظلم كنى، من بتو ظلم نخواهم كرد.
(إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ):
من از خدا مىترسم و اقدام بقتل تو نخواهم كرد.
(إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ): من بقتل تو آغاز نميكنم، زيرا ميخواهم اگر مرا كشتى، گناه قتل من و
گناهان ديگر خود را بدوش كشى، اين معنى از ابن- عباس، حسن، ابن مسعود، قتاده،
مجاهد و ضحاك است.
جبايى و زجاج گويند: مقصود اين است كه گناه قتل من و قتل همه مردم را
بگردن گيرى، زيرا اين سنت غلط را براى اولين بار تو بوجود مىآورى.
مقصود از بدوش گرفتن بار گناه، تحمل كيفر گناه است، زيرا صحيح نيست
كه كسى اراده معصيت غير كند، لكن مانعى نيست كه اراده عقاب غير كند.
پرسش اگر گفته شود كه چگونه جايز است تحمل كيفر گناهى كه هنوز، انجام
نشده
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 5