نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 33
بيان آيه 41
لغت
سماعون للكذب: پذيرندگان دروغ. «لا تستمع من فلان» يعنى از او قبول
مكن. «سمع اللَّه لمن حمده» يعنى خداوند حمد بنده خود را قبول كرد. ممكن است معناى
كلمه اين باشد كه: بتو گوش مىدهند تا سخن ترا بشنوند و به تو دروغ دهند. سماع به
معناى جاسوس نيز آمده است. (چنان كه در مورد دوم بهمين معنى است.) فتنه: آزمايش و
اصل آن خالص كردن است مثل: «فتنت الذهب من النار» يعنى طلا را در آتش خالص
گردانيدم.
اعراب
سماعون: خبر مبتداى محذوف. يعنى «هم سماعون» ممكن است مبتداى مؤخر و
خبر آن(مِنَ الَّذِينَ هادُوا) باشد.
(لَمْ يَأْتُوكَ): صفت براى قوم و محل آن
مجرور است،( يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ): محلا مرفوع و صفت
براى «سماعون» است. ممكن است محل آن نصب و حال از ضمير «سماعون» باشد. يعنى سخن
نبى را ميشنوند، حال آنكه در خاطر خود نقشه تحريف آن را ميكشند. مثل «معه صقر
صائداً به غداً» او را پرندهاىست شكارى كه فردا با آن شكار كند.
(مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ): به تقدير: «من بعد
وضعه كلامه مواضعه» اگر گفته شده بود: «عن مواضعه» هم صحيح بود.
شأن نزول
از امام باقر (ع) و جماعتى از مفسران است كه: زنى شرافتمند از يهود
خيبر با
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 33