نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 179
باطن شما اطلاع پيدا كند. يا اينكه:
مىخواهد آنچه كه پيش او معلوم است- يعنى ترس باطنى شما كه موجب اطاعت فرمان او
ميشود- آشكار گردد. برخى گفتهاند:
يعنى براى اينكه بوجود خوف، در نهان ايشان علم پيدا كنند، چه با صادر
شدن نهى، اين خوف، حاصل ميشود و متعلق علم خدا قرار مىگيرد. البته خدا مىداند كه
اين خوف با صدور نهى، حاصل مىشود. بنا بر اين «خوف» حادث ميشود، نه علم خدا.
مقصود از «بالغيب» در حال خلوت و تنهايى است و بقولى ترس از عقاب، در
آن حالى كه هيچكس او را نمىبيند. ابو القاسم بلخى گويد: اگر چه خداوند بكردار
مردم آگاه بوده و هست، لكن صحيح نيست كه به اتكاى علم خود، آنها را كيفر دهد، بلكه
بايد اين كردار، از آنها ظاهر گردد. بنا بر اين تكليف و آزمايش لازم است.
(فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ): هر كس بعد از اين، از حد خدا تجاوز و در حرم و موقع احرام، شكار
كنند، گرفتار عذابى دردناك خواهد شد. سپس كيفر اين تجاوز را در آيه بعد بيان
مىكند.
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ): درباره اينكه مقصود از «صيد» چيست؟
اختلاف است:
عراقيان گويند: مقصود هر حيوان وحشى است. اعم از اينكه ماكول باشد يا
نباشد و استدلال آنها به شعرى است كه از على ع نقل شده:
صيد الملوك ارانب و ثعالب
فاذا ركبت فصيدى الأبطال
يعنى: شكار پادشاهان، خرگوشان و روبهان است و شكار من هر گاه سوار
شوم پهلوانان است. مذهب اصحاب ما نيز همين است.
شافعى گويد: مقصود حيوانى است كه گوشت آن مأكول و حلال باشد.
(وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ): در حالى كه احرام حج يا
احرام عمره بستهايد. برخى گويند: يعنى در حرم باشيد. جبايى گويد: آيه بر هر دو
قول دلالت دارد و همين وجه، صحيح است.
على بن عيسى گويد: فقط دلالت بر احرام حج و عمره دارد.
(وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً):
حسن و مجاهد و ابن زيد و ابن جريج و ابراهيم گويند:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 179