responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 6  صفحه : 279

بودند و بقولى آنها همراهشان نبودند، زيرا اين سرگردانى عذابى بود براى آنها و هر سالى در مقابل يك روز پرستش گوساله حساب مى‌شد و پيامبران را عذابى نيست.

زجاج گويد: اگر موسى و هارون با ايشان بودند، خداوند سختى و مشقت را از آنها برداشته است! هم چنان كه آتش را براى ابراهيم سرد و سلامت قرار داد، با اينكه خاصيت آتش، سوختن است. موسى در آن بيابان جان سپرد و وصى او يوشع پس از او شهر را گشود. يوشع خواهر زاده موسى و پس از او در ميان قوم، پيامبر بود. حسن و مجاهد گويند: موسى در بيابان نمود، بلكه شهر را نيز خودش فتح كرد.

پرسش چگونه ممكن است كه جمعيتى انبوه از مردم عاقل در مسافت كمى مدت چهل سال سرگردان بمانند و راه را پيدا نكنند.

پاسخ 1- ابو على گويد: ممكن است هنگامى كه بخواب مى‌رفته‌اند، زمين دچار تحولاتى مى‌شد و آنها را بجاى اول باز مى‌گردانيده است.

2- ممكن است نشانه‌هايى كه وسيله راهنمايى بوده‌اند، محو شده بودند تا نتوانند خود را از آن بيابان خارج سازند، يا اينكه علائم بيكديگر مشتبه مى‌شدند و در هر صورت، اين هم نمونه‌اى از معجزات انبياست.

قتاده گويد: احدى از آن مردم وارد شهر نشدند. دو ماه پس از مرگ موسى يوشع. و كالب با اولاد ايشان به شهر در آمدند.

(فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ‌): اين خطاب به موسى است. خداوند به او دستور دهد كه بر هلاكت آنها تاسف نخورد، زيرا مردمى فاسق و تبهكار بوده‌اند.

زجاج گويد: خطاب به پيامبر اسلام است.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 6  صفحه : 279
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست