نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 6 صفحه : 245
بيان آيه 13
قرائت
حمزه و كسايى «قسية» و ديگران «قاسية» خواندهاند. دليل حمزه و كسايى
اين است كه فعيل نيز بمعناى فاعل آيد مثل «شهيد و عليم» به معناى «شاهد و عالم»
لكن آنانى كه «قاسية» خواندهاند، گويند: اكثر و معروفتر همين است.
لغت
قسوه: سختى. شاعر گويد:
«و
قد قسوت و قسا لداتي»
يعنى: سخت شدم و نرمى جوانى از من رخت بر بست. بنا بر اين «قاسيه»
يعنى سخت.
ابو العباس گويد: درهم قلب را قسى نامند به خاطر اينكه صداى آن
ناهنجار و نادرست است. ابو زبيد در باره بيلهايى كه به سنگ خورند، گويد:
لها صواهل فى ضم السلام كما
صاح القسيات فى ايدى الصياريف
براى بيلها در ميان سنگهايى سخت صدايى است همچون صداى پولهاى قلب در
دست صرافان.
ابو على گويد: قسى به معناى درهم قلب، در اصل عربى نيست و با «قسى»
عرب- كه به معناى سخت است- ارتباطى ندارد. چنان كه كلمات «قابوس، ابليس، جالوت و طالوت»
نيز عجمى هستند و از چيزى مشتق نشدهاند. دليل عجمى بودن اين كلمات، عدم انصراف
آنهاست.
خائنه: خيانت. مصدرهايى در زبان عرب، بر اين وزن وجود دارد. مثل:
عافيه، طاغيه، كاذبه. در قرآن كريم است:(فَأُهْلِكُوا
بِالطَّاغِيَةِ) (الحاقه 5: به سركشى هلاك شدند)(لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ) (واقعه 2: براى واقع شدن
رستاخير دروغى نيست) در عبارت «رجل خائنة» مصدر به جاى صفت بكار رفته و معناى آن
مبالغه است. شاعر گويد:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 6 صفحه : 245